از سر دل تنگی...
دوشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۰، ۱۱:۴۰ ب.ظ
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند...
می دانم که می داند برای او می نویسم...!؟
"سلول سلول وجودِ تنهایم برایت دل تنگ شده..."
می دانی!؟
سرگشته را، جز طلوع مشرقی امید به دیدارِ تو تمنایی نیست؟؟؟
۹۰/۱۲/۰۸
یک بلیط رفت
" مشهد " می خواهم
حتی الامکان بی برگشت ... حمید رضا شکارسری