حرف های ناب تو ...
این روزها چقدر لازم دارم دور تا دورت بگردم و غرق شوم توی حرف هایت... همه ی حرف های تو را دوست دارم... اصلا حرف زدن تو، یک جوری عجیب دل را آرام می کند... قبل ترها، همیشه حرفای تو را که می خواندم و می رسیدم به تکرارهایت، از خودم می پرسیدم چرا انقدر تکرار می کنی و مدام تذکر1 می دهی..
اما این روزها خوب می فهمم بعضی از حرف ها انقدر نابند که هزار بار هم تو بگویی و من بشنوم، باز هم سر وقتش که برسد تازه ترین حرفِ عالم است که باید می شنیدم... این روزها چقدر محتاج چشیدن طعم این حرف های ناب توام... هر بار می نشینم پای حرف هایت انگار زنده میشوم و دوباره از نو جان میگیرم... و چقدر لازم دارم یه دل سیر، تو بلند بلند؛ بگویی و من بشنومت... یادم باشد این یکی را آنقدرها که دوست دارمش، قاب کنم و بکوبم درست، میان دلم... راستش را بخواهی حرف از دوست داشتن گذشته، گر چه میدانی من فراموش می کنم، اما سخت محتاج شده ام که به گوشِ دلم، این حرفت را آویزه کنی برای همیشه...
چه بسا از چیزی خوشتان نیاید و خیرتان در آن باشد و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و شرّ شما در آن باشد. و خدا میداند و شما نمیدانید... (+)
شاید تازه حالا فلسفه ی آن همه تکرارت را می فهمم... وقتی می خوانمت در اوج فراموشی ها یادم می آید که باز هم عجله2 کردم... این روزها فهمیده ام که باید بیشتر خودم (+) را با حرف های تو، بشناسم...
1. إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِّلْعَالَمِینَ... ص/87
این قرآن براى همه عالمیان تذکر و بیدارى است ...
2. وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً...اسراء/11
انسان [ بر اثر شتابزدگی ] بدیها را طلب می کند، آنگونه که نیکیها را می طلبد؛ و انسان همیشه عجول بوده است.