ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

خاص...

شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۰، ۰۴:۵۶ ق.ظ
از شب زیارتی تا حالا موندم حرفم را بزنم یا نه... گفتم این روز زیارتی خاص تو هم باشه برای خواص، من ننویسم... که صبر آن است که دم نزنی... تموم شد ننوشتم اما نشد ... هی از سحرش تا شب از تو گفتن ... یک ماهه به دل خراب ما که نگاه نمی کنن هر شبکه این رسانه را میزنم حرفی از شماست... نقاره خونه صحن رضوی ... ضریح و گنبد طلا، در و دیوار پنجره فولادت...سکوت... میگم میرسی پشت اون مشبکاش... اونجا حرفات را بزن ... پیام میده حرم... دلم میریزه، داشتم بیرق سبزت را میدیدم که...یادم نمیره اونجا بودم یه سالی شب زیارتی سیاهش کردن و سحر فرداش باز سبز شد...تماس میگیره بیادتم...همه یکی یکی میان پیشت و من...یکی دیگه شمارتو تو نظرات برام ارسال میکنه... گوشی را برمیدارم تا بهت ... دلم نمیخواد، خوب میدونی چرا... اینجوری نمی خوام... گفتم راهم نمیدی؛ نشونه فرستادی که کوتاه بیا... گفتم دعام نمیکنه که دعوتم نمی کنی... باز هم... از بین الحرمین بقیع هنوز برات نگفتم که ... قرارمون نبود... بین الحرمین های کربلا که می آمدم ازت اذنش را می گرفتم و بر می گشتم و... شاید میخوایی... اذن... لال بشم بهتره...حرف دله نمیشه نزد ... هر وبی را باز کردم برات دلبری کرده بود... و من... خوب از اولش هم گفتم که از خواص نبودم که روز زیارتی خاص برات بگم؛گرچه صد بار از صبح تو دلم برات گفتم و همونجا نوشتم... فقط... رها کنم...
بماند بین من و تــــــــــــو...

http://www.razavi.ir/html/images/Mataleb/G153.jpg

شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد

شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را
برای گریه اش اینک به فکر شانه بیفتد

درست مثل جوانی شرور و هرزه و سرکش
که وقت غصه و غربت به یاد خانه بیفتد

شبیه متهمی که به دست خویش بمیرد
و یا به پای خودش دست تازیانه بیفتد

منم مشبّه تشبیه های فوق، وَ ای کاش
که از سرم هوس گفتن ترانه بیفتد

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت
دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد

همیشه وقت زیارت، شبیه پهنه ی دریا
تمام صورت من در پی کرانه بیفتد

شبیه رشته ی تسبیح پاره، دانه ی اشکم
به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد

ولیِ عهد دلم نه، تو شاه کشور قلبی
که با تو قصه ی جمشید، در فسانه بیفتد

خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیّاد، از زبانه بیفتد

الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۷/۳۰
ریحانه خلج ...

انیس النفوس

عشق

تو

نظرات  (۲۰)

می کوچم از سکوت تمام اتاق ها

تاگم شوم میان یکی از رواق ها

تا سرورم زجام زلال وصالتان

چندی ست ناتوان شده ام از فراق ها

بر آفتاب در دل شب طعنه می زند

چشمان پر تلا لو این چلچراغها

اما همیشه پنجره فولاد چشمتان

وا می شود به سمت هیاهوی باغ ها

از شرم ماهتاب منار بلندتان

ماه تمام رفته فرو در محاقها

چندی ست آسمان پر آواز شهر را

پر کرده اندجای کبوتر کلاغها

آقا دعا کنید مردی بیاید و ..

اینجا خبر دهد ز سر انجام داغها

مردی زجنس معجزه از جنس آفتاب

پایان دهد به شعبده ی شوم زاغها

بی ذوالفقار حادثه ی مرد یخ زده است

بر در نگاه منتظر اتفاقها

حالا غروب میرسد انگار پر شده است

از نور و آیه ذهن تمام چراغها

من پلک می گشایم و عطر تو می وزد

گرم است از حضور کسی این اجاقها

حالا غزل سروده ام و عطر نامتان

پیچیده است در شریان اتاقها ...
۳۰ مهر ۹۰ ، ۰۵:۱۰ ساده تر از سکوت...
سکوت و سردی شب ناتمام، همسایه!

و چاره چیست؟ دوباره سلام، همسایه!

غزال خسته و مجروح را در این فرصت

نمی شود برهانی ز دام همسایه؟!
توماس آکویناس: ایمان ما نباید بر عقل استوار باشد ، بلکه عقل باید بر ایمان متکی باشد.
سلام ...
و
تا همیشه سلام ...
پاسخ:
و سلام نام دیگر خداست...
سلام
در روز عزیز زیارتی آقا نایب الزیاره ی دوستان بودم.
۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۵:۲۹ یه روزی. یه جایی. یه کسی
چقدر دلم می خواست زائر باشم.... نشد!
سلام وسپاس از نوشته های زیبایت
سلام. چند تا وبلاگ در زیر به شما معرفی میکنم می تونید با اونا هماهنگ بشید و کار های بسیار بزرگی برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف انجام بدید انشاالله. ضمنا مسیر اولین خبرگزاری وبلاگ نویسهارو هم راه اندازی کرده می تونید برای ترویج جهانی این فرهنگ الهی از اون بهره ببرید. خبرهای برتر وبلاگهای مسیر بدون درسر میره تو خبرگزراری مسیرپرس. آدرس مسیرپرس رو براتون در آدرس وبسایت لینک کردم. یاعلی مدد.

این هم چند تا وبلاگ هم راستای شما:


انجمن زنان فعال حقوق بشر
http://550.masirblog.net


انجمن دختران مبارز سایبری
http://k-h.masirblog.net


انجمن زنان ورزشکار جهان اسلام
http://sensi.masirblog.net

ورزش بانوان
http://banoosport.masirblog.net
۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۹:۵۰ من ازرندانه...
وقتی همه چیز نشانه رفته یقین تورا...

وقتی شکّ...

پناه برخدا...

بازکن لای مصحف را به نیت تنها فالی به قرآن،خواهدگفت؛

فاستقم کما اُمِرت!

بعد پا برهنه میان کلام همه بدو که...

حسّ خوبی دارم...
یا علی ابن موسی الرضا المرتضی
التماس دعا
سلام
گاهی از این همه اعتقاد شما جا می خورم حس می کنم انگار خیلی دلتنگی
به هر حال یک ارزو دارم برایت که همان خودت هستی در اوج شادمانی
و درود بر مهربانی سیالت
و قلب پاکت
که روزی پاکت هدیه ای ارزشمند را به دستت بدهد
و ان چیزی نیست جز تقدیر ی سبز تر از بهار
هیچ دریغی نصیبت نشود
و به همان امید
بدرود
السلام علیک یا امام الرئوف ..................

دلتنگمممممممم تا ب خدا
وقتی تو نیستی دل من پیر می شود

حتی هوای عشق زمین گیر می شود

پشت غرور کهنه ای این شهر بی غزل

چشمی به جرم عشق تو زنجیر می شود

یک حس عاشقانه مرا کشف می کند

حسی که پیش پای تو تعبیر می شود

اقرار می کنم که به گردت نمی رسم

از بس شمیم فاصله تکثیر می شود

شاید که رنگ سوء تفاهم گرفته ام

گاهی دلم از آیینه هم سیر می شود

امشب به خلوت دل بارانی ام بیا

فردا که استخاره کنی دیر می شود.
۰۱ آبان ۹۰ ، ۰۵:۵۲ شاید یک انسان...
سلام
شعر از خودتون بود؟
زیبا بوئ
سه سالی هست که نرفتم پابوس امام رضاع دعا کنید مارو هم بطلبه
یاحق
پاسخ:
شعر مرغک زار خیر...
در پی دانه مرو همچو کبوتر، که تو را / عاقبت بهر یکی دانه، به دام اندازند

صید کن شیر صفت، نیم بخور، نیم ببخش / تا به هرجا که روی، بر تو سلام اندازند . . .
شبیه رشته ی تسبیح پاره، دانه ی اشکم
به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد

مطمئن باش هر کدوم از زائرین امام برایش خاص هستند ...
معروف است که جناب نخودکی در یکی از کشف وشهودهایشان امام را میبینند بر بالای گنبد که بر سر هر زائری دست می کشد ... امام رئوف ز چه رو می خواننش ؟

مطمئن باش که برای ایشان خاصی
سلامت را بده ، از راه ِ دور یا نزدیک چه تفاوت دارد ...
سلام

چیزی برای گفتن ونوشتن نمی ماند

بماند بین من و تــــــــــــو...
محض ِ بودن .
همین .
بهار خون عاشق، بی‌خزان است!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما