ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

خاکستر...

دوشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۰، ۰۴:۲۷ ق.ظ

مدعیان رفاقت هر کدام تا نقطه‌ای هم‌ راهند...عده‌ای تا مرز مال...عده‌ای تا مرز منفعت...عده‌ای تا مرز جان... عده‌ای تا مرز آبرو ...و همگان تا مرز این جهان!
تنها توئی که هماره می مانی...بمان!
سید مهدی شجاعی

مجنون حریف غصه لیلا نمی شود...

چوب که بسوزد از آن خاکستری به جاست تیره و مات... اما دل که سوخت خون بر لب میاورد و سرخ می شود روزگارش و سر می بازد به راه یارش و چنان که خطاب آمده: أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ و قَلْبه...

و به آنچه گفته گواه شاهد است... عروج دل به از سر گذشتن است... شاید از این روست در عالم ناسوت سرهای ما را بین قلب و آسمان گذاشته اند...

سوختن اعجاز توست و سر سپردن راز ماندن است... به مصلحتی دست از جان شستن را طلب کردن هم خودش راهی شد به سویت... من اما اعتراف می کنم به حقیقت، در دلم چیزی بود غیر از تو...

و تو میدانی آنجا که حقارتم را به رخ کشاندی می دانستم کوچکم حتی برای توبه...و این خرد شدنم برابر شد با تمام هستی را به طوفان فنا سپردن...

حالا اگر تمام شب هم بنشینم به رویای سوختن، نگاهت تمام نمی شود ای همه ی بود من...

بی همگان به سر شود؛ بی تو به سر نمی شود...

می دانم نگاه تو بی نهایت است و فنا ناپذیر ...

پس از فناپذیری جانم به نهایت جاودانگی ات پناه می آورم تا در رسوب خاکستر جانم و در پیدا و نهانم، بیابمت و  پنهانت کنم برای روز نخست نیستی ام...

حالا اذن می دهی بر سنگفرش غرور خاکیم؛ عرش وجودت را بنشانم به تسبیح؟

سحر که می شود پرندگان پریدن را کناری می گذارند به امید عطایت و من ... موجود باش را که می گویی هوس مسجود شدن می کند دلم،...

از سر سائیدن بر خاک؛ تا تنفس رایحه ی افلاک چند قدم بیش نیست...

 

این چند قدم از زمین تا آسمان و رسیدن دل میان تهی و بال بال زدن می شود عین ذوب شدن همان ثانیه ها که ...

 

می دانی نمی شود به سخن گفت که تو مرز را گشودی به رویم و من رسم رازداری و محرم شدن به رمز مرز را ندانستم...

رمز رسیدن و عبور از مرز تو بالاتر از جهان بود و تن من خاکی تر از مقیم و محرم شدن برای عبور روشن از مرزت...

باز فردا می گویند: این چیست نگاشته ای و من مبهوت و گیج ...شاید باز هم بگویند که گنگ و نامفهوم می نگارمت...اما از دل نگاری همین گونه نوشتن را آموخته ام که اینک تنها اندکی از بی نهایت تو را دارم به اندیشه ی محدود خویش...

حتی اگر کسی فلسفه خاکستر شدن و خاکستر نشینی در مرزت را نداند من در همان جا که می خواستم گم شدم ... این را دلم می گوید که اجابت یعنی همین...

اما آنجا هم آزمون تو دشوار بود و من برگه ی امتحان پر از اشتباهم را طبق معمول زودتر از همگان بالا گرفتم...

بگو با داغ و آه و حسرتش چه کنم؟...

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۴/۲۰
ریحانه خلج ...

خدا

نظرات  (۱۵)

سلام دوست خوبم زیارت قبول شرمنده دوروزی نبودم متوجه آمدنتون نشدم یاد ما بودید؟ این جمله خیلی قشنگه
الهی واسعا...

نمی‌دانم، با همه این‌قدر مهربانی یا فقط با من!؟
ولی می دانم، فقط تو، با من این‌قدر مهربانی...
خواهش می کنم آپ می کنید خبرم کنید
پس کجاست؟
چند بار
خرت و پرت های کیف باد کرده را
زیر و رو کنم:
پوشه مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
کارت های اعتبار
کارت های دعوت عروسی و عزا
قبض های آب و برق و غیره و کذا
برگه حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
رونوشت بخشنامه های طبق قاعده
نامه های رسمی و تعارفی
نامه های مستقیم و محرمانه ی معرفی
برگه ی رسید قسط های وام
قسط های تا همیشه ناتمام ...
پس کجاست؟
چند بار
جیب های پاره پوره را
پشت و رو کنم:
چند تا بلیط تا شده
چند اسکناس کهنه و مچاله
چند سکه ی سیاه
صورت خرید خواروبار
صورت خرید جنس های خانگی ...
پس کجاست؟
یادداشت های درد جاودانگی؟
خدایی که آدما رو همه ز یک گِل آفرید ..

جایی میخواست واسه خودش ، تو سینه ها " دل " آفرید ........
پاسخ:
هر کس به خاطر خداى سبحان از چیزى بگذرد، خداوند بهتر از آن را به او عوض خواهد داد...
۲۰ تیر ۹۰ ، ۱۷:۳۴ دلتنگ شهدا
سلام

کاش پاک کنی داشتیم که همه اشتباهات گذشته را پاک می کردیم
برگه امتحان پر از اشتباه ...
وای از روز حسرت

یاعلی
التماس دعا
آبجیه گلم چطوره؟
نمی دانم تو لیلایِ که باشی ؟
که من
نادیده مجنون ِ تو باشم ...
۲۰ تیر ۹۰ ، ۲۰:۵۲ خورشید عالم تاب
سلام به روزم با یک مطلب در مورد بانکداری
۲۰ تیر ۹۰ ، ۲۰:۵۸ دنـــــــیادیــــــده ی نابینا
عجب فغانی سر میدهی ای سوخته دل...

هر چقدر هم که کوچک باشی دعوتت کرد من چه بگویم که روسیاهم....
پاسخ:
دل خوش کرده ام به...
موجود باش را که می گویی هوس مسجود شدن می کند دلم،...


آن قدر عریان می نگاری اش که از غیرتش به ترس می افتم...
از صبح بارها و بارها خواندمت ... و هر بار بغض گلو گیر چشمانم را هم سیاه کرد و اجازه نداد برایت بنویسم...
دیوانگی ات قسمت دل ما بادا...
بی تابم سپهرا
آخر این روزها حال و هوای یک ماه پیش تو را دارم...
اگر زنده باشم قراری گذاشته ام که در کنار خانه ی "دوست" شعبانم را به رمضان متصل کنم ...
هر چه می خوانمت ... یک ماه دیگر خودم را به یاد می آورم انگار...
دلم هم صحبتی ات را می خواهد که این چنین با ولع از جام کلماتت می نوشم و هر جمله ات را بارها بارها به جان می نشانم ...
آنقدر ، که همه ی دلت را از حفظ شده ام...
دلم می خواهد به یاد بیاورم این صفحه ی وبلاگ را آنجا که در مقابل عظمت خانه اش کلامم متوقف خواهد شد و فقط چشمانم خواهد سرود...

دعایم کن...
مجنون جریف قصه لیلا نمی شود!
نمی شود
نمی...
دلم داد زدن می خواهد :
خدااااااااااااااااااااااا ...
پاسخ:
خدااااااااااااااااااااااا ...
۲۱ تیر ۹۰ ، ۰۱:۲۴ محب ولایت
سلام علیکم
از لطف بی کرانتان بی نهایت سپاسگزارم
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود ...
برخیز!

چوب...
بسوزد ... خاکستر ...
دل ... خون ... سرخ ...
عروج ... از سر گذشتن ...
اعجاز ... سرسپردن ... ماندن ...
مصلحت ... اعتراف ... حقیقت ... تو ...
حقارتم ... توبه ... هستی ... فنا ...
شب ... رویا ... نگاهت ...همه ...
نگاه ... فناناپذیر ...
پناه ... جان ... پنهان ...
اذن ... غرور ... عرش ... تسبیح ...
سحر ... پریدن ... امید ... هوس ... مسجود ...
قدم ... آسمان ...تهی ...
مرز ... راز ... محرم ...
عبور ...
تن ...
مقیم ... روشن ...
فلسفه ...
خاکستر ...
گم ... اجابت ...
آزمون ... تو ... اشتباه ...
چه کنم ...؟

اگر دل بسته ای بر عشق جانان جای خالی کن
که این میخانه
هرگز نیست
جز ماوای بیدلها ... بیدلها ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما