راز خون...
در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود... (سید مرتضی آوینی)
و امروز این خون تنها رمزی است که راه رسیدن انسان را به آسمان رقم می زند...
همچون زمانی که خون حسین علیه السلام در کربلا جوشید تا راز سرخی خورشید را بر عالم فاش کرد...
و امروز هم بحرین در خون است برای فاش رازی دیگری...
رازی برای رسیدن و طلوع دوباره ی خورشید سرخ...
رازی که مطلع بارش باران است...
و باران می بارد اگر تمام رازهای خونین عالم فاش شود ...
و روزی می آید که سرخترین پرچم گیتی بر فراز دستان منتقم عشق سوار بر مرکب ستاره نقش عاشقی بنگارد...
و سپهر نیلگون با نقش نام ثارالله سرخ فام شود و با فریاد لثارات الحسین بارانی ترین مهربان عالم اوج افلاک شکافته شود به روشنی و نور مطلق ...
سحرگاه بارش را در انتظاریم با هر قطره ای که افشا کننده نور در دل ظلمت هاست...
همه ی سرزمین ها با خون آغشته می گردد وقتی قرار باشد بزرگترین راز عالم فاش شود...
و خون تنها بهانه ی ماست برای آمدنت برای اینکه بگویم چقدر این برهوت خشک و کویریمان محتاج باریدن توست...
قطره...
قطره...
قطره...
پس ببار ای باران تا رستاخیز دوباره و افشای راز سر به مهر خون...
مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما...
جامعه الحسین علیه السلام فریمان...
http://jameatolhosein.blogfa.com/
یا حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست...
خون بهای عشق دوست است ... به عشق خریداریم سرخی را یا حسین...