ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

راز ماندگاری عشق...

پنجشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۰، ۰۴:۰۰ ق.ظ

                                                ذرات وجود جمله یاری کردند                  

                                                از مهر حسین پرده داری کردند

                                                    این رنگ شفق نیست ،

                                               که با عشق حسین علیه السلام

                                               خون در رگ روزگار جاری کردند...


 

 

افسران - حسین علیه السلام

 

عشق فقط یک کلام، حسین علیه السلام...

 

 

راز ماندگاری عاشورا خون پاک خداست که در رگ روزگار جاریست ...
خون طفلی که در اوج عطش بر دستان شاه دین سیراب گشت و همچون کهکشانی سرخ بر آسمان پاشیده شد تا به سر چشمه خویش بازگردد .
خون ، آخرین هستی عاشقی بود که در اوج سرسپردگی ، سرافرازانه تقدیم رضای معشوق گردید .
خون سرخی که بر سر نیزه ، سرآغاز و سرانجام آزادگی بود تا خون خدا از ازل تا ابد جاودانه ترین رمز بقای ثارالله شود
عاشورا این تجلی شگفت انسانیت ، فریاد قرنها اسارت انسان در برابر ذلت است ، فریادی عظیم که به بلندای تمامی گیتی و به عظمت تمام تاریخ است . عاشورا فریاد مظلومیت تشنگان حقیقت است . عاشورا حضور نور در انتهای ظلمت است .
وقتی دریایی از عدالت در کویری سوزان تر از جهنم روان می گردد و عطش تشنه کامان خویش را با زلالی گامهایشان می زداید ... وقتی خورشید در برابر نورش زانو زده و طواف خاشعانه اش را در احرام خون، مجنونانه به نظاره نشسته است ....
چرا جاویدان نماند ؟
وقتی دستهایی گشوده می گردد تا با تمامی وجود همه هستی اش را در عرفات عارفان خالصانه تقدیم کند ....
وقتی سیل بی امان اشکها از چشمان کشته اشکهای روان جاریست ...... وقتی سبزی قنوتش دل عرش را به لرزه در آورده ....
جرا جاویدان نماند ؟...
وقتی آسمان نگاهش را جز معراج جایی سزاوار نیست ...
وقتی در بی نهایت عشق زانو زده تا تمامی  اسماعیل جانش را قربانی رضای ایمانش کند وقتی از کعبه دل تا کربلای یقین را با پای سر به سوی معشوق روان گشته ...
وقتی آزادمردی اولین و آخرین مکتبدار هدایت و نجات انسان است ...
وقتی تقدیر پرواز آسمانیش شهادت در اوج افلاک است چرا جاویدان نماند ؟
کدامین عدالت می تواند این مکتب عاشقانه را انکار کند ؟
چرا ماندگار نشود ؟ مگر نه این است که حسین کشته عشق است و عشق عین حق است و حق خون خداست و حسین خون خداست که در رگ زمان و مکان توفنده در حرکت است و این حقیقتی ابدی و فنا ناپذیر است در کالبد آفاق و تمامی اعصار حسین (ع) تجلی اخلاص است در مسلخ تاریک جهل و نادانی
و تا خون خدا در شریان روزگار جریان دارد خون حسین (ع) در سیطره ی بی امان ظلمت ها چون نور می جوشد و تا رویش سپیده انتظار از حرکت باز نخواهد ایستاد . که این رمز بقای وعده خداست که خون سرخ بر شمشیر پیروز است و تک سوار مکتب عشق و صاحب خون حق روزی خواهد آمد تا با خون حسین (ع ) نهال بلند عدالت را تا خدا ، تا عدل مطلق تا سرچشمه خون عشق آبیاری کند و این نهایت عدالت در محضر شاکران عاشق است ...

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۵/۲۷

نظرات  (۳۱)

سلام
آپم :ره صدساله رویک شبه رفتن
نوشته ام نمی آید !
نقطه
...هنوز هم منتظرم .....در جاده ای که به حرم تو می رسد
دوردستها که اسمان و زمین به هم پیوند می خورند و خورشید اخرین اشعه هایش رابه اسمان می پاشد مسیر نگاه من است ....راه کربلا....

جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ...
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم...
ارباب غلام روسیاهتو دریاب..............................حسین(ع)
بابا دو بخش دارد : یک بخش روی نیزه یک بخش توی صحرا.........
السلام علیک یا اباعبدا...
آمین ...
هو الحی الذی لا یموت

*مناجاتی کوتاه و در سه جمله از مولای دو عالم ، امام علی ابن ابیطالب(علیه السّلام):

اِلهى کَفى بى عِزّاً اَن اَکُونَ لَکَ عَبداً وَکَفى بى فَخراً اَن تَکُونَ لى رَبّاً ، اَنتَ کَما اُحِبُّ فَاجعَلنى کَما تُحِبُّ .

خدایا این عزّت مرا بس است که بنده ی تو باشم و این افتخار برایم بس است که تو پروردگار منى ، تو چنانى که من می خواهم مرا آنچنان کن که تو می خواهى .


ما که افسرده حالــــم چون ننالــــم

شکسته پــر و بالـــــم چون ننالــــم

همه گویند فلانی ناله کـــم کن

علـــــی آید به یادم چون ننالـــم

خداوندا،
بر محمد و آلش درود فرست و نورِ شناختِ بزرگی و والایی حُرمت این ماه مبارک را در دل ما بتابان.

سلامی چو بوی نماز
به دلهای عاشق
به دلهای پاک

قبول باشه طاعات و عبادات شما نزد درگاه حق خدا.

خیلی کم لطف شدین ، یا کم سعادتی من هست ...

وقت افطار و سحر حقیر رو هم دعا کن.

اَللّهُمَّ طَهِّر قَلبی مِنَ النِّفَاق وَ عَمَلی مِنَ الرّیَاء وَ لِسَانی مِنَ الکِذب وَ عَینی مِنَ الخِیَانَه...

خدایا قلبم را از نفاق و دورویی و کردارم را از ریا و خودنمایی و زبانم را از دروغ و چشمم را از خیانت و بی عفّتی پاک کن.(فرازی از دعای ابوحمزه ی ثمالی)


راه عشق تو را پسندیدم و دیوانه شدم ..........



الهی
رضاً برضاک،‌
تسلیماً لأمرک،
صبراً علی قضائک،
یا ربّ
لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین ...

اَللّــهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّـــکَ الفَــرَجَ.

اَللّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـــدٍ وَآلِ مُحَمَّـــدٍ وَ عَجِّــل فَرَجَــهُم وَ فَرَجَنَــابِهِــم.
خدایا کی میخوای ما رو سوار کشتی حسین کنی؟
این رحمتک الواسعه؟
میگه رحمت واسعه حسینه....
سر بزنید
الهی آمین
۲۷ مرداد ۹۰ ، ۲۲:۰۲ ناحیۀ مقدسه
می کشی مرا حسین ...
الهی بالحسین بالحسین بالحسین ...
اللهم عجل لولیک الفرج
۲۸ مرداد ۹۰ ، ۰۰:۱۰ جوون ایرونی
سلام
نه تو می مانی ، نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
جاودان باش ای غمت در قلب شب پندار من ...
ای فکنده در سکوتم یاد تو، غوغای تو ...

ملتمس دعای شما
دعاهایت را برآورده کند آنکه آسمانی را می گریاند تا گلی بخندد....
سلام بانو!
قلم رنجه کردید برپابرهنگی ما.
به جستجوی سپهرا بودم...
منتظر قلم نقد شما بر این پابرهنگی های پر آبله هستم...
با اجازه...لینک شدید
علی علی
التماس !دعا
خدای بزرگ! رفتار زشت و آلوده ی مرا در پرده همچنان نگهدار
و از گناهان من به بزرگواری ذاتت درگذر
خدایا ! اگر بر گناهانم کسی غیر از تو آگاه می شد البته آن گناه را نمی کردم...
و اگر از تعجیل می ترسیدم هم از خطا اجتناب می نمودم...

نه از این این جهت که تو از دیگران در نظرم بی ارزش تر و بی اهمیت تری... نه ...

بلکه به این سبب که تو بهترین پرده پوشان و نیکوترین حاکمان و بزرگوارترین بزرگواران عالمی...
توئی که بر عیب های بندگان پرده پوشی می کنی و بر گناهانشان می بخشایی...


فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
۲۸ مرداد ۹۰ ، ۱۵:۳۶ دریــا لبــاس خــاکی پــدرم بود !
در باد نشانه‌های بال و پر توست
بر گونه هنوز بوسة آخر توست

گفتند به من در آسمانی... بـابـا
خورشید‌ِ به خون نشسته شاید سر توست
۲۸ مرداد ۹۰ ، ۱۶:۳۵ قاصدک غریب
سلام
دعام کن عزیز
همین!

ب یاد مادرت هستیم همچنان...
پاسخ:
دعاگو هستیم و ملتس دعا...
۲۸ مرداد ۹۰ ، ۱۷:۵۲ دلتنگ شهدا
شب قدر مرا میبینی ای شهید گمنام ...
امشب تو فرشته من باش
تو بال من باش
برای پرواز ...
برای اوج گرفتن
برای از خود دور شدن و فنا شدن در او
در او ...

دعا را به التماس می خواهم
دعاااااااااااااااااا
سلام

شب ضربت خوردن مولایمان علی (ع) است ...

نه تنها یتیمان کوفه که یتیمان تمامی شهرها و تمامی زمانها منتظرند ...

منتظر مردی که کوله بار آذوقه ی روح و جسم بر دوش دارد ...
کجاست تا دست محبت بر سرمان کشد ؟

این شبها و روزها از دعا فراموشم نکنید ...
بنویس به تقدیر این قدرمان بارش باران را ...

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
شبهای قدر است و التماس دعا
۲۹ مرداد ۹۰ ، ۱۱:۵۵ تنهاترین ستاره شب
دعایت میکنم من در میان ربنای سبز دستانم. دعایم کن سر سجاده سبزت. میان بغض چشمانت. گمانم هم دعای من بگیرد هم دعای تو. التماس دعا
مرا بسپار در یادت
به وقت ریزش باران ، نگاهت گر به آن بالاست
و در وقت دعا قلبت مثال بید میلرزد ،
دعایم کن که من محتاج محتاجم . . .

مرا بسپار در یادت
به وقت ریزش باران ، نگاهت گر به آن بالاست
و در وقت دعا قلبت مثال بید میلرزد ،
دعایم کن که من محتاج محتاجم . . .
طاعاتون قبول فقط اومدم بگم که قهرتومرامم نیست فقط به سفارش یه بنده خدایی(استادم)اومدم.تواین شبهااگه دوست داشتیدبرای جووناهم دعاکنید...
پاسخ:
البته ومحتاج دعاى خوبان جوان هستیم...
در کوچه های کوفه امشب صدای پایت
دیگر طنین ندارد ای جان من فدایت

امشب چه شد که شمعی در رهگذار تو نیست
شمع نگاه مردی بر سفره ی سخایت

امشب دگر یتیمی نستاند از تو نانی
نانی که پخته می شد با داغ دردهایت

هر کس که در زد امشب بر حاجتی شگفتا
نومید بازگشسته است نومید از سرایت

در خانه هیچ کس نیست جز روح پاک زهرا (س)
سجاده پهن کرده مشغول با خدایت

سوزد اگر چراغی در کوچه های خاموش
آه دلی است عاشق در سوگ جانگزایت

ای رحمت الهی بر خاک و خاکیان آه
چون سایه بر گرفته است ما را زسر همایت؟

شهری غریب و تنها مانده است بی تو دردا
شهری که سیل اشکش برده است در عزایت

شهری که کرده آغاز روزی بدون خورشید
با آخرین نمازت با آخرین دعایت

یک قطره هم زچشمم بر گونه هاست بگذار
پاکش کنم امیرا با گوشه ی عبایت...

ش:بهمن صالحی

سلام.
التماس دعای شدید
با سلام .نماز و روزه هاتون قبول

خدایا توفیق بندگی و ایمانی کامل را در این شبها از تو می خواهم.

التماس دعا.
السلام علیک یا اباعبد الله
اللهم العن قتل امیر المومنین-ع-
...................
بانو!
یتیمیمان تسلیت...
به "او نوشت"ی مهمانی...
بیا این آبله سرا را به نمی متبرک کن...
التماس دعا
یعنی حسین هم گناهان مرا دیده است؟

علی هم.

فاطمه هم.

وای. وای از این بی آبرویی. خدایا، با چه رویی بیایم در خانه ات؟

قدری ندارم در شب قدر

التماس دعا
سجده بر سجاده عشاق چون کردی سحر
جان ِ مولا ، زیر ِ لب آهسته نام م را ببر ...

التماس ِ دعا
.
.
یا علی
۳۰ مرداد ۹۰ ، ۱۶:۴۳ من ازرندانه...
هنوز ما را « اهلیّتِ گفت » نیست
کاشکی، «اهلیّتِ شنودن » بودی

...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما