رستاخیزِ رستگاری...
در رستاخیزی که عطرِ شکوفه های یاس،
با گلاب ناب و خالص،
در هم آمیزد،
و نقش روزگاران،
همه، گلِ نرگس شود،
و در آن اردیبهشتِ بهشتی...
که تو بیایی...
من، رستگار خواهم شد ...
در رستاخیزی که عطرِ شکوفه های یاس،
با گلاب ناب و خالص،
در هم آمیزد،
و نقش روزگاران،
همه، گلِ نرگس شود،
و در آن اردیبهشتِ بهشتی...
که تو بیایی...
من، رستگار خواهم شد ...
خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد
این آفتاب، غوره یِ ما را شراب کرد
آدم که گریه را پدرانه به ارث داد
یادش به خیر باد که کار ِصواب کرد
اندازه یِ حساب شده باده می خورد
هر کس که رفت و آمد خود را حساب کرد
ترسیدم اینکه یار جوابم کند ولی
دیدم کریم بود و مرا مستجاب کرد
روی سپید اوست چراغ هدایتی
پیری که عشقبازی خود در شباب کرد
دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمت
هجرانِ روی تو دل ما را مذاب کرد
گریه امان دیدن روی تو را نداد
این آب را جمال تو بر خود حجاب کرد
جاری کن از دو دیده فراتی که غیر از این
باید طهارتی ز رخ آفتاب کرد
پاسخ بده به جای من از لابلای خلق
وقتی خدا به روز جزایم خطاب کرد
تا من،منم،ضمیر تو پیدا نمی شود
باید برای دیدن تو انقلاب کرد
نوشته هات آرامش خاصی بهم میده و همچنین عکسای زیبات
منم عاشق عکاسی هستم
موفق باشید انشاالله