سخت گذشت، بی تویی هایم...
شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۶ ق.ظ
نه زود گذشت، نه ساده...
تلخ ِ تلخ بود، ندیدنت...
نداشتنت...
نبودنت...
سخت گذشت، بی تویی هایم...
این چندمین شب است که من با تو نیستم
این چندمین شب است که در شعله زیستم
این عکس اول است که با هم گرفتهایم
من بیقرار مستی لبخند کیستم؟!
این عکس دوم است در آغاز تشنگی
هم بغض آب قمقمهات را گریستم
این عکس آخر است که لبخند میزنم
اینجا کمی شبیه به زخم تو نیستم؟
این عکس آخر است که با هم گرفتهایم
از ترس مرگ نیست که در عکس نیستم
بر سنگ تابناک تو رمزی نوشته است
دیگر اجازه نیست کنارت بایستم
امشب تمام خاطرهها را گریستم
این چندمین شب است که من بی تو نیستم …
بهمن ساکی