ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

سیب حسرت...

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۰۴:۵۹ ق.ظ
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم‌"
یادت می آید؟
آن روز که سیب سرخ در دستان مادرم بود و لبخند تلخ پدر، بر روی سیب جا خوش کرده بود...
و تو مستانه می خنددی که صدایت را نمی شنود؟ و مغموم نگاهت کردم و...
این او بود که، راه زمین را نشانم داد...
گفت برو؛ کم آوردی... دیگر اینجا، جایی برا ی تو نیست!!
برو  و  آنقدر بگرد در همان زمین، و سر بُگذار بر خاکش تا از تو بگذرم ...
آی رجیم!!
دست بر نمی داری؟باز داری تلنگرم میزنی که نمی شنود صدایم را؟؟؟
نه_
امروز دیگر باور نمی کنم حرف هایت را باور نمی کنم که او واژگان این قلم شکسته ام را نخواند و مرا پس بزند...
اویی که قلمش از جنس سپهر است و تمام درختان همین زمین که از فریب تو بدان تبعید شدم کم می آورند وجودشان را در برابر قلمش...و مُرکبش،اگر همه ی دریا ها هم باشد باز کم است ...*او صاحب تمام کلمات است...
و هر کلمه حرف مرا در اشتیاقی که به من دارد می سوزاند تا به خویش نزدیکترم کند...
با آن همه بی کرانگی چطور باور کنم که حدیث دلتنگی هایم را نمی خواند؟؟؟
من رانده شدم و تو هم رانده شدی...
او تو را از خود راند ، و مرا از تو...
آندم که هبوط کردم می نگریستمش؛اما همچنان نگاهش به من بود...و باز هم من بودم که با آن همه اشتیاقش از خواب غلفت برنخواستم...و این دشمنی های آشکارت به چشمم نهان شد...*و آن شد که نباید...
چونان که سالهاست بر زمین نشسته ام و سیب بر دستانم سنگینی می کند... می خواهم امشب، سیب نیم خورده تمام حسرت هایم را بر زمین بگذارم و خاک را دریابم تاشاید دوباره افلاکی شوم...و بگویمش می خواهم به پناهت شوم...
اکنون همان همسایه در رگ هایم *مرا می پاید،باید که از سیب حسرت ، دست بشویم...تا نفس به رگهایم باز گردد...


هنوز هم او رانده است تو را از خویش، و مرا از تو...

 

+سیب حسرت نگاهی دیگر بر هبوط، با الهام از...آیات مبارک *(27 لقمان)*(97 مومنون)*( 16 ق)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۱۴
ریحانه خلج ...

خدا

نظرات  (۲۰)

۱۴ دی ۹۰ ، ۰۵:۰۵ ساده تر از سکوت
گناهی،
رگِ گردنم را گروگان گرفته‌ست
زمانی، خداوند همسایه‌ام بود...
۱۴ دی ۹۰ ، ۰۸:۵۸ سید یوسف
هنوز اوست که از رگِ گردن نزدیکتر است ...
بگو بسم الله و سیب را گاز بزن ...
همان بسم الله شیطان را دور خواهد کرد ...
۱۴ دی ۹۰ ، ۱۱:۰۶ هدیه ، عاشق مائده!
خوب بود سپهرا...

به وب منم سربزن...

منتظرما!!!!!!!!!!!
سلام
دعوتید به صبرشبر
http://sabre-shobar.blogfa.com/
۱۴ دی ۹۰ ، ۱۶:۱۸ ـــکوت شبــ
ممنون عزیز
محشرهـــــ
سلام خانومی مرسی بهم سر میزنی نوشته هات خیلی قشنگن .بهترین هارو برات آرزو دارم
عالی بود..: )
...
وسوسه روی درخت سیب !
۱۵ دی ۹۰ ، ۱۴:۰۳ کِلکــ شید
دوباره وسوسه ی سیب و عشوه ی حوا . . .
۱۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۱۴ بوی بهار
با بدی های دیگران دل خویش را به سیاهی نیالاییم، همواره ساز سادگیمان کوک باشد و نگاهمان امیدوار.
ارد بزرگ
همانا اوست مهربان ترین مهربانان
۱۶ دی ۹۰ ، ۰۹:۲۲ جنجال یک سکوت
سخنی داریم با وبلاگنویسان ارزشی نویس ...
منت میگذارید اگر دعوتمان را پذیرا باشید
۱۶ دی ۹۰ ، ۱۲:۱۲ کبوتر امام رضا(ع)
یا این دل شکسته ی ما را صبور کن

یا لا أقل به خاطر زینب(س) ظهور کن

دیگر بتاب از افق مکّه ، ماه من!

این جاده های شب زده را غرق نور کن . . .

یا مهدی(عج) ادرکنی
با سیب سرخ عاشق ابلیس می شود
مردی که زیر اشک خدا خیس می شود..
به نام خدایی که شاید شناخته باشمش....
شیطان که رانده گشت بجز یک خطا نکرد
خود را برای سجده آدم رضا نکرد
شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز
کو سجده را بر آدم و این بر خدا نکرد
یا اَبتا !
دیدی که آخر خنجر شمر چه کرد . . .

::: سلام به رسم ادب و به رسم وفا :::

ما این صفر چه کرده که دم به دیقه تمام حرفشان این است صدقه صدقه صدقه ..

و عجب داستانی ست این صدقه در این روزها ...

راستی از عشق چه خبر؟ حالش خوب است؟ دماغش چاق است؟ لیلی و مجنون هنوز افسانه اند؟

هنوز هم میخواهید یکی را عاشق صدا زنید میگویید مجنون؟

میگن هر وقت احساس کردین عشق در قلبتان رفته برید دوشی بگیرید دوش آب سردی، یا کمی قدم بزنید و سعی کنید زیر کفش هایتان برگ های خشک و زرد باشد ...

من به شما میگویم هر گاه فکر کردید عاشق شده اید این مداحی حاج محمود که درباره بی بی زینب و داداشش همون که میگه عشق من ....

یکبار فقط یکبار گوش دهید ...

کارتون عالیه.
یه چیز بگم در گوشی:
وقتی یکی سیب میخورد و یکی پای عشقش باید بسوزد .... !
منتظر حضورتون هستم

مـ ـا هـ ـمـ ـه بـ ـی غـ ـیـ ـرتـ ـیـ ـم آیـ ـیـ ـنـ ـه در کـ ـربـ ـلـ ـاسـ ـت
مانند همیشه دلنوشته هاتون بدل میتشینه
دلتان پرنور...
۱۹ دی ۹۰ ، ۲۱:۱۷ زنگ انشاء
حرکتی دیگر از مرکز توسعه وبلاگ نویسی دینی خراسان جنوبی به مناسبت 29 دی روز غزه:

مخصوص دوستان وبلاگ نویس و غیر وبلاگ نویس ما در فضای مجازی

پس فرصت رو از دست ندید.

به یاد دوران خوش دبستان می خوایم برای دل کودکان و مجاهدان فلسطینی یه انشاء بنویسیم...

موضوع انشاء: کودکان صبر

مهلت نوشتن انشاء: تا 3 بهمن

تنها تفاوتش با دبستان اینه که انشاء رو باید تو وبلاگ خودتون بنویسین بعد یه نظر(غیر خصوصی) روی وبلاگ ما بذارین با محتوای ---آقا اجازه ما نوشتیم!!--- . اگرم خواستید برامون ایمیلش کنید.

نکته مهم اینکه کارهای بصری یا همون گرافیکی هم پذیرفته میشه به عنوان انشاء دیداری!!

انشاء های شما توسط معلم کلاس خونده میشه و بهش یک نمره اختصاص میدیم که برای بهترین های کلاس جوونی هدایایی تدارک دیدیم ...

بقیه جزئیات رو باید تو وبلاگ مرکزمون ببینید.

در ضمن با قرار دادن بنر ما تو وبلاگ خودتون به حامیان ما بپیوندید.
http://axgig.com/images/45752312810619411578.png

همین الان کلیک کن دوست عزیزم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما