ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

شبهای نور...

شنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۰، ۰۳:۱۱ ق.ظ
مصائب و سختی و ناملایمات روزگاران آزمون زندگی و امتحاناتی است که هر کس به فراخور زمان و مکان و عمر خویش از آن بی نصیب نخواهد ماند... گاهی به عشق ؛ گاهی به مرگ و گه به مال و فرزند و عزیز و گاه... هر آئینه آزموده میشویم ... اما سر بلند کردن از آنچه رضای دوست در آن مقدر شده امریست که دشوار می نمایید... انسان را می آزمایند هر دم و ثانیه... اصل بر آزمودن انسان نهاده شده از آدم و نوح و ابراهیم و عیسی و موسی تا خاتم رسولان ...

عالم در چرخش بی ایستای خویش اسماعیل ها به مسلخ برده و سیب ها در پیش چشمش خورده... و بارها کشتی این دنیا به گل نشسته و حتی به کربلا ذبیح اعظم بلندترین آوازه ی صبوری و قرب و بندگی را در سرسپردن به آنچه رضای اوست به رخ گیتی کشانده است...
 
و این همه می گذرد ... تقدیرات مقدر شده یکی پس از دیگری ما را به سوی خویش می کشاند و گاه سر افرازیم گه شرمنده و سر به زیر...
الهی: ما راچنان میازما که از پی آن سرافکنده به کویت روان شویم که تاب این آزمونمان نبود و تحملش بر دوش ما بار گرانی بود که طاقت از کف دادیم و...

هر چه این شبهای نورت نزدیکتر می آید می اندیشم که اربعین عزیزی برایم در راه است... آزمایشی که همچنان ادامه دارد تا روی زمین هستم... آزمایشی که بی تردید سخت ترین دقایقش را گذراند... از آن دم که تنها و بی باور روبروی تو زانو زدم و سر به سجده شکرت نهادم تا... نمی دام این تا ناکجا مرا به کجا خواهد برد ...
روزها فکر من این است و همه شب سخنم...
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم...
زه کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟...

اما در این میان به حکمت هایی چشمم را گشودی و دلم را روشن کردی که هنوز هم در تحیرم ...
حیران از این ساختن های عجیبت و ویران شدنم ...
حیران تردیدهایی که چونان موریانه بر پایه های عشق چوبی که از تو ساخته بودم بنا را بر نابودی گذارده بود...
سخت ... سخت... سخت... و تلخ در گذر است اما...خوب است تو کفایت را به دست گرفته ای...
یقینی دادی به گذرش بیاندیشم... و هر آزمون را صبری عطا کرده ای که خویش ضامن آنی ...
در دل این همه شگفتی سم مهلک بی تابی عنان مرکب رهوار راه آسمانت را می رباید اگر نگاهت را دریغ کنی... فاصله ای از زمین تا آسمانت نیست... اگر بر تقدیر و تردید و تسکین و تمثیل و تشبیه بیاندیشم...
که تو خود در کثرت خیر در نهایتی و ما محدودیم و در همین آغاز راه محکمترین ریسمانت را چنگ زده ایم که مبادا در اول راه، ره گم کنیم...

رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا ...

پروردگارا مجازاتی که تحمل آن را نداریم بر ما مپسند، از ما درگذر و بیامرز ما را در رحمت خود قرار ده تو سرپرست مائی...

286بقره

http://s1.picofile.com/file/7105656555/god.jpg


حال که تاب می دهی به خواسته و رضای خویش،عنایت کن و ما را به سختی پایان کار مخواه که همین جا هم کم میاوریم اگر ید قدرت بی نهایتت که بالاترین دستهاست بر سرمان نباشد...
 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۵/۲۲
ریحانه خلج ...

ماه خدا

نظرات  (۲۲)

دوست عزیز سلام شمارو به دیدن وبلاگ قاتل الکفره که مربوط به مسایل پیرامون حضرت مهدی هستش دعوت میکنم منتظر حضور گرمتون هستم
۲۲ مرداد ۹۰ ، ۰۳:۵۴ فرشته نمی میرد
نمی دانم یک حسی می شوم این را می بینم
می گفت چشم های عاشق ها رنگش سورمه ای است

مثل اسمان شب های مهتابی ...

من فقط بلدم راجع به عکس هایت نظر بدم

متن هایت خیلی بزرگتر از من است :)
۲۲ مرداد ۹۰ ، ۰۴:۰۵ کاش مےشد خدا را بوسید...
ماه دارد بـ نیمه مےرسد دیگر
اما...خوب است تو کفایت را به دست گرفته ای...

روزهایی خواهد رسید که خواهی دید که این روزهایی که دارند بر تو میگذرند، او چه سخت تو را در آغوش گرفته و به هر آهی نوازشت میکند و می بوسد گونه ات را...

خوش به آزمون دادنت ...
باید شروع کنم
برای تو هم
وان یکاد بخوانم
اخر
خیلی
دل میخواهد
تحمل
این
همه
درد...
ما را هم دعا کن..ما که نفسمان
از جای گرم بلند میشود...
سلام
تنها و تنها برای این روز های مهمانی...اگر تو مرا رها کنی هزاران معبود در کمین اند...من به العروة الوثقی رحمتت چنگ زده ام و دیگر هیچ سلاحی جز گریه ندارم...
حال تویی و مهربان بودنت و غفرانت که سایه گستر شدست ببخش ما را قبل از فردایی و فرداها...
الهی العفو...
یا اله العاصین...
التماس دعا
شبی ساکت و دلگیر
خودم بودم وقلبی که ز غم بسته به زنجیر
و هنگام اذان بود که پیچید در آفاق یکی نغمه تکبیر
نوشتند،
که هنگام اذان دست به دامان خدا باش
ومشغول دعا باش
وگفتم به خدابین دعایم
که دلتنگ اذان حرم کرببلایم...

حسین جان!
بخت ،امسال چه بامن یار است
عطشت راعطشت غمخواراست
به فدای لب عطشان حسین
اولین ذکر پس از افطار است...

التماس دعا
با همه بار گناهم آقاجون دوست دارم
با همین روی سیاهم آقا جون دوست دارم
ناله و آه دلم اگر که بی اثر شده
با همین ناله و آهم آقا جون دوست دارم
پای عشقت که میاد وسط گناه یادم میره
کم میشه بار گناهم آقا جون دوست دارم

ممنون دوست من
خدا خیرتون بده
سلام
ممنونم
با افتخار لینک شدین
امیدوارم
باعث رونق فضای نت بشیم
یا علی
پیش ِ عمق ِ متن هایت ....
قلمم
رنگ می بازد . . .
امتحانها سختن خیلی سخته
گاهی با خودم میگم خدایا منو سخت امتحان نکن اما خوب ...
محراب عزیزاین نظرلطفتونو میرسونه که بادقت همه نظرات وشایدگفت دل نوشته هارو
پیگیری میکنیدومیخونید،نه ناقص وشایداصلانخونده،به نظرات دیگران احترام میذاریدکه همین عامل باعث شده وبلاگی تک وممتازی ازهمه نظرداشته باشید،کاش دیگران....
محراب عزیز،مفهومی نوشتن ومفهومی خوندن ازخصوصیات بارزشماست، قدرشو بدونید.....

پاسخ:
و سلام...
یافتن آب
به عشق است
نه به سعی
اما...
پس از سعی....
بارها کشتی این دنیا به گل نشسته...
حس خوبی دارم!!!
سلام جناب...مجد و سپهرای عزیزم،شما لطف دارید.
بابا خجالت ندید ریا میشه ها
باور کنید این سپهرای عزیزم خیلی ریز بین و خیلی هم بادقت هستن و من مطمئنم مطلب شمارو چند بار خوندن حتی به منم گفتن.ولی نمیدونم این بار چی شده...
پاسخ:
محراب جان چیزی نشد باز هم مثل همیشه خواندم اما نمیدانم این برداشت عدم توجه به نوشته هاشون به چه دلیل است ... نظر نخوانده که پاسخی ندارد من هر دو نظر پست قبلی ایشان پاسخ دادم...
رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا ...

سلام

و آمین ...
پروردگارا مجازاتی که تحمل آن را نداریم بر ما مپسند، از ما درگذر و بیامرز ما را در رحمت خود قرار ده تو سرپرست مائی...
۲۳ مرداد ۹۰ ، ۱۴:۴۹ تنهاترین ستاره شب
با مطالبی راجب میوه های تابستانه به روزم...خوشحال میشم تشریف بیارید
www.setaretanhaee.mihanblog.com
امشب آرزویی کن! گوشهای خدا پر از آرزوست...
و دستهایش پر از معجزه...
امشب آرزویی کن،شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد...
۲۳ مرداد ۹۰ ، ۲۲:۵۴ دختران باباعطا
سلام بزرگوار
ممنونم از حضورتون
پست بسیار زیباییست.
خداوند توفیق بهترین بهره ها را از این لحظه ها به همگی مان عنایت فرماید
التماس دعا
لطفا در این و آن شبها ما را هم دعا کنید.

زندگی همیشه و هر لحظه آزموده شدنه. امیدوارم همیشه سر افراز باشید به حق همین و همان شبها
۲۴ مرداد ۹۰ ، ۰۰:۱۷ خورشید عالم تاب
آفرین خیلی قشنگ نوشتی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما