شعاع نور تـــــــــو...
يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۴:۱۵ ق.ظ
در دلم چیزیست که به پاییز نگاهت سخت آویخته...
در برگریزان پاییز خاطراتم به دنبال گامهایی هستم که ،
سکوتم را نشانه رفته و سالیان درازی است که همچنان در راه است و فریاد آمدنت را سر داده است...
همین امشب از پشت پرچین خیالم عبور کن...
تا در شعاع روشن نورت دوباره قدم بزنم...
تو که بیایی صبح می شود آفتاب من...
متن عالی تر