شکسته سبو...
يكشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۰، ۰۳:۰۲ ق.ظ
سر خُمّ مِی سلامت...
امشب؛ شکسته سبویم...
اما، عین هر روز و همیشه ام روز و شبی دگر بگذشت؛ بی هیچ تفاوت ...
و این خاصیت زمان گذران است و دلــی تنگ،از انتظار برای دیدار...
امروز خیلی دلم آنجا بود؛و خودم اینجـــا!
اینجـــــــایش را کشیده تر بخوان...و بدان که وسعتی بیشتر داشت از آنجا...
ترجمان مفهومی _ جابجایی، یا جا ماندن؟
جابجا نشد دلم، و از دلبرش جاماند...
تنها ماند و جـدا...بی دل...اما...
خدا کند، با دلدار...
چهـ وصفــ زیباییــ
کلا ادمــ گنگــ نویسیــ هستیــ نهــ !!؟
2ranj میشهــ تورنجــ ترنجــ کهــ نمیشهــ به زور چپوندیشا
سبز باشیــ