ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

عشق...

يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۰، ۰۱:۰۶ ق.ظ

یافت در بی بصری گمشده خود یعقوب...

 

دیده از هر که گرفتند بصیرت دادند...

کلید و مرکب بینایی عشق است و شاه کلید راه آسمان نگاه توست...

کافیست بنگری تا گشوده شود تمام درهای بسته به رویم...

می دانم بینا می شود هر دیده که گمشده ای را بجوید...

و عشق تجسم هر امکانی است...

 

عشق شرایط ساز و جسارت آفرین است اگر ترسید؛

مشروط می شود و شرط هم ...

تو را زمینی می کند...

و راه آسمان مسدود می شود...

از زمین آسمانی می شود شد... و  عشق مرکب است برای نهایت آسمان...

برای تا ابد ماندن باید رفت...گاهی از قلب کسی...گاهی به قلب کسی...

مرکب رفتن عشق است و فاصله از زمین تا آسمان... کلید را انتخاب کن...

و تو ای خداوند من هر روز در جمعی فراموش شده چونان نسیان زدگان فراموشت می کنم و...

باز تو فراموش نمی کنی که بگذری از خطای من...

و من و من و من ها ... باز خطا می کنیم به وسعت چشم پوشی های تو ...

من و خداوند هر روز صبح فراموش می کنیم "او" خطاهای من را...

و "من" لطف او را ...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۶/۱۳
ریحانه خلج ...

تو

نظرات  (۱۶)

من و خداوند هر روز صبح فراموش می کنیم "او" خطاهای من را...

و "من" لطف او را ...
چقدر زیبا...
...
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف ها میکنی ای خاک درت تاج سرم

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

کافیست بنگری تا گشوده شود تمام درهای بسته به رویم...

درد این است که او مشتاق تر است به این نگریستن، تا من...
شاه کلید راه آسمان نگاه توست...
.: اضافه می کنم به دردهای موجود؛ خداجونمون عمرن ما از یادش بریم. حتا وقتایی که ما در اوج فراموشی داریم به نعماتش می خندیم.
او خطاهایم را!
من عطاهایش را!


چه تفاوت است بین فراموشی من و خدا...
من و خداوند هر روز فراموش می کنیم ..

من لطفش را و او نافرمانی ام را ...

خالق من بهشتی دارد نزدیک ... زیبا ... بزرگ ...

و دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید ..

و در پی سودایی است که ببخشد ما را ....
۱۳ شهریور ۹۰ ، ۱۱:۴۳ تنهاترین ستاره شب
...
و من لطف ِ او را . . . .
عشق اصطرلاب اسرار خداست.....
سلام
الا یا ایها ساقی ادر کاساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول
که عشق آسان نمود اول
ولی...
افتاد مشکل ها...
التماس دعا
خداوند است پناه بی پناهان...
زیبا بود.....
همچون نگاهت.....
۱۴ شهریور ۹۰ ، ۰۸:۲۳ گوهری در صدف
مثل همیشه زیبا می نویسی.
۱۴ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۵۵ تنهاترین ستاره شب
توماس ادیسون: لازمه موفقیت ، در توانائی تمرکز انرژی ذهنی و جسمی و بدون وقفه بر روی یک مسئله است بی آنکه احساس خستگی کنید.
من و خداوند هر روز صبح فراموش می کنیم "او" خطاهای من را...

و "من" لطف او را ...

واقعا این جمله چه قدر معنای بزرگی داره .قربون خدا برم.
خدایا دعا نمیکنم که دستهای مرا بگیر، چون همیشه گرفته ایی دعا میکنم هیچ وقت دست هایم را رها نکنی.هر چند باز هم خدا دستهایمان را رها نمی کند مگه خود دستمان رو بکشیم و خطا کنیم.
یا حق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما