غرق فرودیم...
جمعه, ۲ دی ۱۳۹۰، ۰۳:۱۲ ق.ظ
سبک و آرام ...
همچون پری بر آب...
روزهایمان بی آمدنت می گذرد ...
دریای شور چشمانمان تو را می خواند...
و نگاه های هرزه گردمان در پی غیری جز، تـوست...
به دور دست ها چشم دوخته ایم و در فرود خواهش دل غرقیم...
هیچ خبری هم؛ در هیچ راه که نه_ این بیراهه های دل ما نیست...
بالا را می نگریم و در پایین، جا خشک کرده ایم بی هیچ تلاشی...
سکون را در خاک ـ بر عروج به سمت افلاک ترجیح داده ایم...
دل ها را فرازی نیست تا به نشیبی برسیم از بی تو بدون ها...
خاک نشین اخلاص نیستیم که جلوگر نمی شوی ...
و از نهان پرده نمی گشایی به شیدایی...
این شده رسم روزگارمان که...
باران نمی بارد...