ما غافل از نگاهت...
دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۳:۳۸ ق.ظ
چه زود بزرگ شدیم...
برای تو می گویم پرنده تنهایِ تنهایی هایم...
می دانی اگر هر کودکی بداند بزرگ شدن یعنی تنهاتر شدن... یعنی دورتر شدن...
یعنی همان روز اول مدرسه...یعنی همان نقطه سر سطر آخر...
روزی که او رفت و تو تنها شدی...
یعنی ...
میدانی پرنده_ وقتی قرار است پرواز کنیم هم تنها باید سفر کنیم؟؟تنهایِ تنها...
رازی نهفته است در عمق این کلمه به وسعت یک دنیا بی اویـــــــــی...
تـــــــو باشی و من تنها؟
رنج تنها بودن انسان و سرنوشت تلخش را ، از آغاز ازل جدایی از خودت رقم زدی...
سالهاست رهاشده ایم در این زمین تنها،
می دویم به دنبال تــــــو ...
اما تو نگاهت در پی ماست و ما غافل از نگاهت...
اتفاقی دیدم به روزید . . .