مژده...
چهارشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۱:۰۳ ق.ظ
بهار رسید و تو باران بهاری ای عشق*
اَلسَّلامُ عَلى رَبیعِ الاَْنامِ وَنَضْرَةِ الاَْیّامِ
باران دلم دوباره تو می باری ...
وقت است که با تو آید به دل هایمان قراری...
ما را هوای نرگس است و شوق بهاری...
که برترین مژده ی آغازش باشد،آمدن نگاری...
یک عمر در عزای تو باران نوشته ایم
اسم "هو اللطیف" فراوان نوشته ایم
اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی
دور و بر حسینه ها مان نوشته ایم
با دست خط گریه عزای حسین را
یک عمر بر کتیبه ایمان نوشته ایم
مومن دلش عزای حسین است ، والسلام
این را برای هر چه مسلمان نوشته ایم
ما جملهء " حسین امیری و نعم الامیر" را
روی کفن به دیده گریان نوشته ایم
هر قطره می چکیم که پیدایتان کنیم
بر روی پلکمان غم کنعان نوشته ایم
این گریه این عبادت شیرین خویش را
نذر کبوتران خراسان نوشته ایم
سرهای ما اگر چه به نیزه نشد، ولی
در پای نیزه گریه فراوان نوشته ایم
اَلسَّلامُ عَلى رَبیعِ الاَْنامِ وَنَضْرَةِ الاَْیّامِ
باران دلم دوباره تو می باری ...
وقت است که با تو آید به دل هایمان قراری...
ما را هوای نرگس است و شوق بهاری...
که برترین مژده ی آغازش باشد،آمدن نگاری...
یک عمر در عزای تو باران نوشته ایم
اسم "هو اللطیف" فراوان نوشته ایم
اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی
دور و بر حسینه ها مان نوشته ایم
با دست خط گریه عزای حسین را
یک عمر بر کتیبه ایمان نوشته ایم
مومن دلش عزای حسین است ، والسلام
این را برای هر چه مسلمان نوشته ایم
ما جملهء " حسین امیری و نعم الامیر" را
روی کفن به دیده گریان نوشته ایم
هر قطره می چکیم که پیدایتان کنیم
بر روی پلکمان غم کنعان نوشته ایم
این گریه این عبادت شیرین خویش را
نذر کبوتران خراسان نوشته ایم
سرهای ما اگر چه به نیزه نشد، ولی
در پای نیزه گریه فراوان نوشته ایم
رحمان نوازنی
*در کتاب «مجمع البحرین»، ربیع را باران بهاری عنوان می کند...
۹۰/۱۱/۰۵
بی باده بهار خوش نباشد...