ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

نقش عشق...

پنجشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۰، ۱۰:۳۱ ق.ظ

 

هر نقش که پرورید جان خسته از عالم ما...

جز نقش تو در نظر نیامد ما را...

نقش ها کشید دل تنگ، از عمق پریشان خاطری های زمین ... مدام خواند به هر سویی که برخیز و بر گیر دل را؛ و رو سویی کن که از او در آن نشان بینی... هر نقش، هزار رنگ شد و دل را باز گشایشی جز امید به آمدنت زنده نداشت...
هر جا به جستجو شدیم باز انتظار خواندمان به صبوری...
شکیبمان از دست برفته و هنوز از عشق بی خبر یم...
تا به کی این بی خبری؟؟؟

گفته اند: همواره عشق بی خبر از راه می رسد...

نگارا عمریست بر سر راهت نشسته ایم و هرگز این خستگی ما را از امید آمدنت نا امید نکرد...

روزگاریست که همواره در انتظاریم که ناگاه بی خبر از ره برسی...

نقش ها همه بر آب است بی تو... نقش ما رنگین کن از حضورت...
ای لطیفترین رنگین کمان ما دلخوشیم به آن وجود رنگینت وقتی پس از باران بر آسمان جانمان نقشی جاودانه شوی...

تا باران ببارد...

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۶/۲۴
ریحانه خلج ...

باران

نظرات  (۲۱)

هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،

نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوایِ بی توئی...
رنگین کمان رو خیلی خوب اومدی...

تاببارد باران...
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
.
.
.
همواره عشق بی خبر از راه می رسد...
پس کی؟؟؟
پاسخ:
...
وامی نهم به اشک وبه مژگان تدارکش
چون وقت آب وجاروی این راه می رسد...


با سخنت درباره ی زهیر عزیز، خیلی موافقم
شک کرده‌ام...؟ به آمدنش شک نمی‌کنم!

یا این‌که به نیامدنش شک نمی‌کنم؟

این یوسف من است که در باد می‌وزد

هرگز به عطر پیرهنش شک نمی‌کنم

یک صبح با نسیم می‌آید به دیدنم

به عطر یاس و نسترنش شک نمی‌کنم

خورشید گفته است که یک صبح می‌رسد

هرگز به صحّت سخنانش شک نمی‌کنم

بی او پرنده‌ای که به فردای کوچ رفت

آوارگی شده وطنش (شک نمی‌کنم)

این چشم انتظاری هر روز غرق اشک

یعنی به صبح آمدنش شک نمی‌کنم

شک کرده‌ام که پشت در خانه‌ام کسی‌ست

اما به طرز در زدنش شک نمی‌کنم
چه قدر حضرت [امام زمان علیه السلام ] مهربان است
به کسانی که اسمش را می برند و
صدایش می زنند و
از او استغاثه می کنند؛
از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است!

« حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه »
سلام
ما همه در عشق تو بی خبرانیم...
همواره عشق بی خبر از راه می رسد...!
سلام

نگارا عمریست بر سر راهت نشسته ایم و هرگز این خستگی ما را از امید آمدنت نا امید نکرد...

با خوندن این جمله یاد اون داستانی افتادم که پیرزنی به امید دیدن امام زمان چهل روز هر روز صبح زود میرفت دم ِ خونه رو آب و جارو می کرد تا آقا رو ببینه و اصلا هم خسته نمی شد ...

امید و تلاش برای رسیدن به آرزو دو بال ِ برای رسیدن به مقصودند ...
خدایا امیدمان را نا امید و تلاشمان را ( هر چند کوچک و هر چند حقیر ) بی انگیزه مساز ...
نقش ِ بر آب..
ما دلخوشیم به آن وجود رنگینت...
عشقت رسد به فریاد
نفس از آن ِ من نیست
که راهش از برای من باشد ...
.
.
.
سلام.

یه سوال:

شما در هفته چند بار گوشت می خورید؟؟؟؟
چه نوع گوشتی می خورید؟؟؟
نوع دیگه ای از گوشت هم تا حالا خوردین؟؟؟

برای گرفتن جواب حتما یه سری بزنید.

به روزم با پستی متفاوت در این زمینه....

التماس دعا....

یا حق...


[خداحافظ]
چند روز دیگه که پاییز از راه برسه... بارون هم میاد
هماره عشق خود خبر از راه می دهد . . .
این ثانیه ، همان معنی راهی بود که تو نشانم دادی
قلبم که شکست
تازه فهمیدم تو در میان منی و من تنهایی ام را با تو رها ساخته ام
کنون وقت بیداری است
بیداری همان چراغی که تو بر فراز شش گوشه ات برایم روشن ساختی
روضه خوان در این خانه ، تنها نگاه می کند و می بارد
کاش برایتان جایی به اندازه ی همان چراغ در قلبم ساخته بودم
تا شرمنده مادر نشوم
. . .
لبیک یا حسین
۲۶ شهریور ۹۰ ، ۱۱:۴۶ تنهاترین ستاره شب
آغاز عزیزم همیشه گفتن:
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
جوینده عشق بی عدد خواهد بود
۲۶ شهریور ۹۰ ، ۱۱:۴۷ تنهاترین ستاره شب
اللهم عجل لولیک الفرج...
تا باران ببارد
۲۶ شهریور ۹۰ ، ۱۶:۲۰ تنهاترین ستاره شب
http://2ranj.blogfa.com/
پاسخ:
....؟؟؟؟؟
از آب به آینه راهی است ناهموار
از آینه به تصویر راهی ست هموار
از تصویر به آسمان همواره راه باز است
کافی ست تا چشم ها را باز کنیم
جور دیگر بشویم
عاشق بارانی
در شب حیرانی
مثل آیینه
شبیه این سنگ
سایه ی باران از سرمان کم نشود
تا کلاغ نمیریم
دست حق به همراهتان
وسایه ی مولا بر سرتان
فانوس
۲۷ شهریور ۹۰ ، ۱۳:۵۹ بیشتر بدانیم
و اما عشق...
...
پاسخ:
و همه عشق اوست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما