ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

هیچی...

سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۰، ۰۱:۴۴ ق.ظ
گرچه می گفت که زارت بکشم می دیدم... در نهانش نظری با من دلسوخته بود...

اشاره کن؛ تا به یکباره موجود شوم، دوباره از نو... بشوم آنی که تو می خواهی...
دستم را محکم بگیر مثل دست مهربون اون که دو دستی چسبیدی و رهایش نکردی...می دونی دو روزه انگشترش توی انگشتای منه...
به خودم میگم، خسته نشدی؟چرا اینقدر با این کلیدها بازی میکنی و سپیدی این صفحات مجازی را سیاه می کنی؟که چی بشه؟حرفات تموم نشده؟ اصلا تا کی میخواهی بنویسی ؟کی از این حرف های بی سر و ته تو سر درمیاره؟؟؟
حالا هی بچسب به این سیستم و کلیدهاشو مدام مرور کن تا نفست بگیره...کجای نوشتن، آنقدر دوست داشتنیه که تو رهاش نمی کنی؟ واسه خوردن حرف به حرف این صفحه، فرصت تا دلت بخواد داری!!!

حالا دوباره برمی گردم و به قلب براق و طلایی دورش نگاه می کنم بازم بغضم می ترکه... یاد نگاه مهربون و آرامش وجودش می افتم... اگر خودش بود...این نقش و نگارها برازنده ی دست های پاک و دل بزرگ خودش بود...شاید آنقدر دوستش نداشت که گذاشت و رفت... شاید منم دوست نداشت...شاید... بزار هیچی نگم ،هیچی...اگه بگم باز گونه هام خیس ...
 
قوانین علم را برهم زده ای نبودنت وزن دارد!
تهی...اما...سنگین!
 

وقتی قرار باشد من بی قرار تو باشم...
و تو تنها قرار زندگیم...
از هر چه قرار غیر تو باشد "خواهم گذشت...؟!"
+...
رفیق، چرا اصرار می کنی به تقسیم دردها...؟
من خودم دست به تفریق زده ام؛تا تو را با دنیای اندوه و بی حوصلگی ها آزار ندهم...

تو خوب می دانی تلختر از این دیگر دلم تاب ندارد... وقتی رنج تو؛ رنج و اندوه جانانت شود...
میخواهی ذره ذره ذوب شوی و او تو را نبیند...گرچه همیشه بزرگترین آرزویت نظری از او بود...

 گفتی اگر تو را غمی باشد او غمگین تر می شود، و شاید اشک بریزد بر این حال خرابت...
اما نگفتی وقتی همه ی وجودت را درد و زخم فرا گرفته باشد؛ دیگر خاطرات را، راهی به سوی فراموشی نیست...
بهانه ی بودنم؛ قرار دل و زندگیم...بارانم...چشمانم آنقدر بصیر نیست که این دشمنی آشکارا را بنگرد...
گرچه به وضوح می دانم که؛ تیرهای آذین شده، به زیبایی های پلید ابلیس کمین کرده اند و جدایی تو را از من نشانه گرفته اند...
اما گیریم؛ بر فرض محال تو را جدا کردند از من...
با عشقت که درون سینه نهفته ام و دلم که همه از آن توست چه می کند؟؟؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۷/۲۶
ریحانه خلج ...

میم مثل

نظرات  (۱۲)

من...دلم تنگ شده است...
و دل تنگی حرفیست...
که این روزها فقط برای توست...
تو مرا
نوشته هایم را
... با نوازش دستهای مهربانت خلق میکنی...
چطور می توانم...
دلتنگت نباشم وقتی بی نوازشهای تو...
نیمه کاره مانده ام...
راهی می جوید
برای جاری شدن
سیل اشکی که در کویر پلک هایم لانه کرده
دمی فراغ می یابد
برای شکفتن
بغضی که در دل خانه کرده
روزنه ای می پوید
برای روانه شدن
موج عاطفه ای که در برق نگاهم سایه افکنده
اشک های بغض آلوده ام
آیینه احساس من است
مقابل چشمانت...
نکند چشمهایم برایت کم بیاورد...
دلم هنوز سر ِ قرار است
اگر نمی شود برگردی ... خیالت آسوده ... برنگرد
من ، خودم سر ِ قرار می آیم
به آن لامکان ...
.
.
تو فقط آغوش باز کن
...
۲۶ مهر ۹۰ ، ۰۹:۴۶ جنجال یک سکوت
گاهی دل را توان جا دادن و مرور بعضی خاطرات نیست
تقسیم باید کرد
درد ها را درون کلمات بریز و رهایشان کن
سبک میشوی
شک نکن...
پاسخ:
...
۲۶ مهر ۹۰ ، ۱۴:۳۶ هیئت سایبری الرحمن
حروف ع‌ا‌ش‌ورا
از امشب میهمان می شویم چهل شب پای سفره علم و دل الرحمن
اجابت کنید دعوت این صاحب‌خانه دست به پهلو را
وقتی میام اینجا نمی دونم باید بخوانم یا بشنوم یا فکر کنم

و وقتی هم که می خواهم نظر بنویسم واقعا سخت تر می شود این فکر کردن
می ستایم نوشته های زیبایت را
درود بر قلمت
دردهایت را تقسیم کن و مرا جمع کن باخود، دوش هایم توان کشیدن دردهایت را دارند...
سرخوش ز سبوی غم پنهانی ... ؟؟؟
شاد باش و سپاس گذار
۲۷ مهر ۹۰ ، ۱۴:۳۸ دلتنگ شهدا
دلم تنگه به وسعت تمام دلتنگی هام ...
تهــی اما
.
.
سنگــین!

شـیطان شـدم دوباره و تـو آن فرشـته که
نـازل شده‌سـت تا بدهـد گوشـمالـی‌ام...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما