ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

ورق...

دوشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۰، ۰۲:۳۱ ق.ظ



حس می کنم...
کتاب زندگی ام این روزها کُند ورق می خورد_ که به تـــو نمی رسم...
سکوتــــــــــــ ِ صدای هر ورق طولانیست ...
_ فاصله _
و بعد، تنها یک ورق...
زجر آور است، این نرسیدن هایم...
خط بزن مرا، در میان فاصله ها...
 تا به تــــو برسم...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۲۲
ریحانه خلج ...

تو

عشق

نظرات  (۱۴)

مرا با تو عهدی ست
تو را با من ... محبت .
یک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حیف / باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
پس کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز وب بااحساس وقشنگی داری اگه میتونی یه سربیا اینور بد نمیگذره مرسی
خط زد مرا، اما نه برای رسیدن
که برای نرسیدن!!!
۲۲ اسفند ۹۰ ، ۰۶:۵۲ کاش مےشد خدا را بوسید...
صبح خاهد شد...
۲۲ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۰۳ یک دل جامانده
گاه فاصله ها بهانه ای ست برای رسیدن...
سلام
...
التماس دعا
۲۲ اسفند ۹۰ ، ۱۳:۵۶ امیر قافله عشق



صبر را بالش کن ،
و فقر را در آغوش گیر ،
و شهوات را به دور انداز ،
و با هوای نفس مخالفت کن ،
و بدان که در برابر دیده خدایی ،
پس بنگر که چگونه ای . حضرت امام جواد (علیه السلام)




آپم با " کتک خوردن من " و منتظر نگاه سبزت میمانم.



خوش باشی ومهربون.

۲۳ اسفند ۹۰ ، ۱۵:۱۱ پرنیان حامی
سلام زیبا بود

خیلی زیبا...
از مطالب زیبای وبلاگتان بهره مند شدیم...

همچنان ادامه بدهید...

مهدی پسند باشید...
یاعلی
خسته ام از این همه رفتن هایم ، نرسیدن هایم
خودت مرا به خودت برسان .. من تنها رسیدنی نیستم به تو ..
۲۳ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۴۹ نای دل فقط آه
منتظر را انتظار لازم است...
۲۳ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۴۹ یک نفر از خویش دلگیر
کتاب زندگی ام دیرگاهیست که ورق نمی خورد / متحیر مانده است در مهربانی خدا و شرم دارد از ورق زدن هایی که باز شرمگینش سازند در محضرش .. در کُند ورق خوردنش که جای هزاران شکر باقیست .. ورق های زندگیتان پُر از عطر حضور ناب خدا .
من،تو
مقصر
ویرگول است !



به روزم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما