ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

و اینک سحر...

يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۱، ۰۴:۴۰ ق.ظ
مثل ترانه ای؛
گل می کنی بر لبانم
هر صبح با اذان!*



سحر شده و باز هم روز دیگری در راه است...
 و ما هنوز چشم به راه روز آمدنش...
روزی که عطر دل انگیزت، باورمان را به رویای عاشقانه ای مبدل سازد که در آن جز لطافت و ترنم نگاه تـــو...
 هیچ نـــــــــگاهی نباشد...تا جاری شدن عشق...
 اندکی صبر...و اینک سحر...


 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۰۶
ریحانه خلج ...

باران

خدا

نظرات  (۱۶)

قلب خاک خوبی دارد، هر دانه که در آن بنشانی هزار دانه بار می‌دهد...
اللهم عجل لولیک ...
۰۶ فروردين ۹۱ ، ۰۹:۵۵ نای دل فقط آه
ألیس صبح بقریب؟!
چند صباحی به صبح نمانده...
چه قلم نابی دارد سپهرا:
"قلب خاک خوبی دارد، هر دانه که در آن بنشانی هزار دانه بار می‌دهد..."
سلام
سحر خیز مدینه کی می آیی؟
در انتظارش پیر شده ایم
و
همچنان
اندکی صبر٬ سحر نزدیک است...

میدانی از چه میترسم؟ این که دلم به انتظار کشیدن خو بگیرد
در حالی که صبر را "دانسته" صبر کردن٬ ارزش است...
دوستت دارم...
چون صدای اذان در سپیده دم....


التماس نور رفیق
عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد
سال نو مبارک
می قوی دار ،
سحر نزدیک است .
۰۷ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۳۲ قــــــلم دل..
خـــــــداکه هست..
۰۷ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۴۴ قــــــلم دل..
..
خوب میدانم یک روز، یک سحر ، با ندای تکبیرت از خواب غفلت بلند می شوم... اندکی صبر ، سحر نزدیک است...
سلام

خوبی؟



سال نو مبارک ...
یک یا علی می خواهد آن هم از دل پاک چون تویی
گوش کن:
بهشت هشتم تو را می خواند...


سلام. خدا رو هزار مرتبه شُکر که بلاخره تو وبلاگ های دخترونه یه وبلاگی که عطر و بوی مذهبی بده پیدا کردم.دیگه اینقدر لوس بازی و قلب های صورتی رنگ دیده بودم که داشت واقعا حالم بد میشد. همه در نویسندگی خودشون رو در سطح شکسپیر و در احساس خودشون رو در سطح لیلی، شیرین، منیژه و... می دونن.
دست پدر و مادرتون رو می بوسم برای تربیت چنین فرزندی. وبلاگ قشنگی دارین ، امیدوارم در تموم مراحل زندگی موفق باشین.
یا علی
سلام...
عده ای داد جنگ میزننداما خود ازجاده ی شمال به جبهه میروند...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما