هزاران دلـــ می برد...
يكشنبه, ۳ دی ۱۳۹۱، ۰۳:۴۰ ق.ظ
آنگاه که سهم زمین سکوت بود و دنیای غریبِ یک کاراون...
قلبش سرشارِ از اطمینان بود و دلش آرام از تـــو 1
چشمانش بر سر نی، عاشقان را می خواند به شیدایی...
و هزاران دلـــ می برد، نوای لبهایش
با نجوای حرف های تـــــــــو...
(+) 1.یا ایتها النفس المطمئنه. ارجعی الی ربک. راضیه مرضیه. . . سوره فجر، آیه 27_30
راضیة مرضیه می شوی
وقت بازگشت