مهربان باش با هر چه هست...
شنبه, ۱۸ دی ۱۳۸۹، ۱۰:۲۸ ب.ظ
صبح و سحرگاه نشان از روشنایی است و فجر و سپیده دمان افق آرزوها را روشن می کند تا بی نهایت ...
و این بی کران و نهایت را دلی هایی آرزو دارند که مهرورزی را با هیچ بهایی معاوضه نمی کنند...
مهر از نهادی برمی خیزد که طالب بخشش مهربانی و گسترش مهرورزی در تمامی ذرات کائنات باشد...
چه بسا دلهایی از سنگ سخت هم سخت تر، اما در گستره ی نگاه مهرورزانه یی از سمت جانی سرشار از عشق به نرمی حریر درآمده اند و آموخته اند که رسم خوش زیستن در دل آرامی و محبت است...
و محبت این اکسیر جان بخش انسان است که او را اشرف مخلوقات خالق گردانیده و عاقلان عالم را با عطوفت کارها دشوار نیست...
ای دوست تا زنده ای به هستی مهر بورز که چون چنین کنی مرگ زان پس تو را آغازی دیگر است...
۸۹/۱۰/۱۸
ما مخلصیم دربست
به خاطر شما هم که شده سرم از کتاب اوردن بیرون
چند روز پیش یکی از همکلاسیا به من گفت کرم کتاب کلی خندیدم