لیلی من ...
عطر ناب تو رایحه ای دارد به وسعتِ عرش و فرش...
و از این نسیمی که پیچیده در عالم،فهمیده ام همین روزهاست که،
بوی سیبت یک شهر را مجنون کند...
لیلی من ...
عطر ناب تو رایحه ای دارد به وسعتِ عرش و فرش...
و از این نسیمی که پیچیده در عالم،فهمیده ام همین روزهاست که،
بوی سیبت یک شهر را مجنون کند...
گفت: می دانی تپش قلب نشانه ی چیست؟
گفتم: گاهی عشق…
و گاهی او…
تپش، یعنی اعلام زندگی، به عشقت، یعنی هنوز هم زنده ام، تا برای تو بمیرم!
این روزها، بهانه ی قلب های به تپش افتاده؛
عطر سیبی است که پیچیده در هوای پاییز…
مُحرمت نزدیک است…
+امشب باز هم نگاه تو را دیدم... نگاهت را ازمن مگیر آقا...
احیــاء کـرده ای دل مــن را به نــور عشق
ای ربنـــای من به میـــان قنوت هــا ! . . .
ضـَــــر یحُـکَ قِـبلَـتـــی…
و تو کتاب قطور تمام عاشقانه های عالمی که خواندنت تمامی ندارد...
رایحه دل انگیز عطر سرخت، جاودانه ترین بهای عاشقیت بود...
و در برابر بخشش سرخترین هستی گیتی، تمام ملائک زانو زدند تا عرش به فرش آید...
و زمین کربلا میعادگاه خاکیان همیشه پریشانِ کوی توست...
و بال در بال فرشتگان غوغایی بر بلندای حائر حسینی به پا کرده اند،
از بخشایشی که تو واسطه شفاعتش هستی...
و باز شب قدری دیگر تو را در میان خویش و آن یگانه هستی بخش شافع قرار دادیم...
که با ضمانتی دگرباره خریدارمان شوی...
آقا باز هم سربه زیر و روسیاهیم از پیمان شکنی هایمان...
یارب...قدری عطا کن که بر سرپیمان بمانیم ...
پرچمدار لثارات الحسین...
کاش تمام قدرها طالب آمدنت باشیم به دل و جان...
دل ها سالیان درازیست که خونین از هجران است....
چه شود که بر سردفترِ قدرمان،امسال بنگارند ...
تقدیر شد، او خواهد آمد...
+در این شبهای قدر گاه اجابت به یاد دیگران باشیم...