ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

۱۰۷ مطلب با موضوع «خون نگاره» ثبت شده است

إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ ... ١٠ البروج

آنانیکه مومنان و مومنات را تعذیب و شکنجه میکنند و از اعمال خشن خویش توبه نمى کنند، پس براى آنان عذاب جهنم و عذاب سوزاننده مهیا شده است...

اگر کسی سخن از خدا و پیامبران و راه حق بگوید با او همان خواهند کرد که نمرودیان با ابراهیم علیه‌السلام کردند…و مگر با ما اینچنین نکردند؟و مگربا مسلمانان سراسر جهان اینچنین نمی‌کنند؟ مگر از شهدای ما نیز گذشتند؟…اما آن آتش بر ما گلستان شد

و از این بیش باز هم خواهند دید و خواهیم دید که چگونه سخن ما که آوای اصیل فطرت الهی انسان است قلب‌ها را و فردای جهان را تسخیر خواهد کرد و عَلم عدالت را بر فراز این ظلم‌آباد برخواهد افراشت ...

(سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی)

و امروز سکوتی دلخراش دنیا را فرا گرفته...و گوش های عالمیان را کر است در هجوم سکوتی مرگبار...و سکوتی تلخ تر از شوکران، تاوان تلخ این سکوت بشر را چه کسی خواهد داد؟و باز هم تاریخ انسان کشی تکرار می شود ...این بار خنجری از آستن کاروان ظالمان به در آمده تا باز به رسم عصر جاهلیت به خون و آتش فتحی را به نام خویش رقم زند... و هنوز دنیا در این تیره گونی عطش کویر و در دل آتش و خون در انتظار دمیدن صبح و پایان انتظار است... صبحی که با طلوع خورشید عالم آرای آن نویدی از باران بهاران لطافت روح بخش خود را ارزانی بشر کند... و وقتی باران نگاه تـــــــو ببارد آتش هر آنچه ظلمت است به خاموشی می گراید... دیگر دلمان تاب هوای ابری دنیای پر از آتش را ندارد... ببار ای حقیقت محض رویش و ای تجلی باور انسان... ببار که ظلمت فرصت آتش زدن جانها را در هجرانت یافت و جان ها در آتش فراقت گداخت...

سکوت تکرار اندوه بی کرانه هاست که تاریخ تمامش را به خاطر سپرده است...سکوت و شکستن پهلوی عشق...سکوت و امیری در بند...سکوت و سری بر نی ... و دستی قلم شده و طفلی ... آه که سکوت و اسارت، خون به دل حضرت باران کرد...و سکوت حجم نا گفته های زمین است در گذر زمان... و این بار تکرار تلخ سکوتی سرشار از درد برای تکرار تاریخی غریب... می دانی سالهاست سکوت  هم در انتظار توست  منتقم خون های سرخ... بیا و سکوت را بشکن...

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۱ ، ۰۳:۰۸
ریحانه خلج ...

 

 

امشب فقط دلم برای مَُحرم و حرمت تنگ است...

و فتح خونی که سید مرتضی در ده فصل عاشقانه برایت نگاشت...

روای نیستم اما حکایت عاشورای امشبم دو بار پر گشود تا بگوید اهل درد نیستم...

روایت خون تو تازه ترین روایت عالم است بر هرکجا سر می کشد این دل خسته سخن از توست ...

اگر اذن داده بودی شاید می شد حرف هایی از جنس ح س ی ن...

نشد...امشب که نشد که بشود...

شاید به شکرانه ای دیگر... اگر اذنم دادی می نگارمت...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۱ ، ۰۳:۵۷
ریحانه خلج ...

دلم هوای بوی سیب کرده...

میروم تا شاید، بوی سیب در دیار گمنامان مستم کند...

دلم تنگ است... و حنجره ام بغض آلود...

شما کرامتی کنید و راه بغض گلو را با اشک به کاسه های چشمم نشان دهید...

ای شهید،ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای ، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان این عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش ... ( شهید آوینی ) ...

 

با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است

پر می کشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است

آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

                                                                                       فاضل نظری

پ.ن:برای اولین بار دارم میرم راهیان نور غرب... شاید آنجا حرفایم را نوشتم و عادت هایم را ترک کردم و این بغض یکساله شکست...نمی دانم شاید که می گویم از این است که هنوز نمی دانم واقعا پذیرفته شده ام یا... منتظر نشانه ام... مرا که میشناسید ایمان نمی اورم و باورم سخت ضعف دارد... همیشه در دل تردید هایم نشانه تو را می جویم ای همه باور من...


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۱ ، ۰۳:۱۲
ریحانه خلج ...

نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست
حا سین و یا و نون…الفبای عاشقی ست
هر کس که عاشقت شده فهمیده ست که
تنها فقط حسین معنای عاشقی ست
اکسیر عشق توست که دیوانه میکند…
آقای ما حسین،آقای عاشقی ست

 

 

محدوده ی هفت آسمان از شوق گریست، گاه آمدنت...

عهد ازلی بر خون سرخ تو تقدیر شد و در آغوش نور، تو را خون خدا نامیدند...

تو شدی ثارالله...

و چنین شد که_ تو از آغاز معشوق ازلی خداوند گشتی...

و وقتی خدا عاشق شد؛ تو را آفرید...

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۰۰:۵۶
ریحانه خلج ...

امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند:

هرکه مومنی را دوست دارد او را از آمدن ماه مبارک رجب باخبر سازد...

رود جاری شده و عطر نرگس در کوچه باغ دلها پیچیده است مومنان عطر دعایتان را از یکدیگر دریغ نکنید...

از حضرت صادق علیه السلام روایت است که هر که زیارت کند امام حسین علیه السلام را در روز اوّل ماه رجب البته حق تعالی بیامرزد او را…امشب به ماه را خوب نگاه کنید…رودی از بخشایش در راه است…
و نامت ح س ی ن… تمام بخشایش است...نامت را که می بریم جان خسته را به نهری از نور می زنیم، باشد که رهایمان کنند...

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۰۵
ریحانه خلج ...
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما