سلام بر چشمانی که هر صبح و شام به جای اشک خون می گرید ...سلام بر کشته اشکهای روان .... این بار هم آمده ام با قلمی ناتوان و دلی سرشار از مهرت ... و دلتنگی همیشه که با من است ....و دلی که همیشه برای شمیم رایحه ی ناب کربلایت که زیباترین مکان بهشتی زمین است تنگ است.
قتلگاه سرخ روز عطش در پی تشنه کامی تو سرشار از عطر ناب بهشت گشت، وقتی خون سرخت که خون خداست با حرارتی ابدی جاری شد بر سطح بی جان خاک، جان بخشید و رویا ند ، عزت آفرید و تجلی کرد و تمامی آزادگی ات را در مسلخ مظلومیت به نظاره نشست و فریاد نور شد و چراغ هدایتی گشت بر سیطره ظلمانی تردید بشر!
خون تو متبرک کرد تمام بهشت را و سرسپردگی تو ، بر این تربت پاک عظمت بخشید! آنگاه که تو بندگی را به اوج رساندی خاک کربلایت از خاک بهشت عطرآگین شد و چون قدم گذاردی به اوج و بی نهایت ، خدا برایت آغوش گشود تا از آن او شوی و این معراج بی نهایت ، غایت آرزویت بود مولاجان ...
کربلا... این تربت خورشیدی ، در غروب بی انتهایی ترین روز تلخ تاریک تاریخ ، به حرمت خون مطهرت شرف یافت تا برتر از عرش اعلی شود ....
در خیابان آرزوی بهشتیان بین الحرمین، آسمانی که دو خورشید در آن می درخشد و زیر آن قبه نورانی و ضریح نقره ای برترین اشرف مخلوقات عالم تا اوج می شود پر گشود... تا آنجا که سیطره نورا فوق نور را در جاودانه ها می توان نظاره کرد و آنگاه در بالاترین لحظه شیدایی و بر فراز سپهر بلند زمین، در برابر عظمت عشق الهی تو حقیرانه زانو می زنم تا ندا بر آرم بر فرشیان و عرشیان که ...
که کربلا بهشت من است ...
کربلا سرزمین قلبهای عاشقی است که قرنهاست سرافرازی تو را شهادت می دهند و کربلا حقیقتی است که نور ماندگار هدایتت را بر سر تمام ظلمت فریاد می کشد ....
در این قطعه از جنت صدای بال و پر فرشتگان در نوای نیایش و قرآن معراجی بی نظیر را به تصویر گشیده است .... در آستانه مبارکت نجوا می کنند کروبیان و ملکوت صحنهایت را به نظاره نشسته اند و سجده های عاشقانه ی عارفان زمین در سلام بر ارواح مقدس آرمیده در جوار پیکر مطهر شاه دین رنگ افلاک گرفته اند ....
و خونبهای خون خدا رمز جاویدان شدن و بهشتی شدن زمین است ...( کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا )
و جدت رسول خدا فرمود :...وهی اطهر بقاع الارض و اعظمها حرمه و اتنها لمن بطحاء الجنه
کربلا پاکترین بقعه روی زمین است و از نظر احترام بزرگترین بقعه ها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشتی است !
کربلای کوی یار است و از شوق دیدار معشوق جان خسته را به چشمه نورانی هدایتش بسپار و بی قرار ( فا خلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی ) کفشهایت را به در آور ...
و سرگشته و پریشان بوی بهشتی اش همراه با ملائکه و فرشتگان مقرب درگاه الهی به طواف شش گوشه آسمان دلهای عشاق طی طریق کن باشد که پذیرفته شوی تا تمام وجودت را تقدیم استواری گامهایش و درستی راهش کنی و خویش را قربانی تمام عزت و آزادگی مولای آزادگان گردانی ...
ک ر ب ل ا ی م آرزوست....
+ دل نگاری همین روزها سال پیش، قبل از دیدار بهشت زمین...یوسف دل _ کلاف آورده ام، نگاهم می کنی؟؟؟