ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

دلم تنگ باران است...

جمعه, ۲۹ بهمن ۱۳۸۹، ۰۱:۰۵ ق.ظ

بهار دلها...

 

جایی خواندم که بر بازوی تو نوشته اند :

جاء الحق و زهق الباطل

دل تنگم هوای باران کرد ...

 به یکباره خواستم از پس ابر برون شوی و خورشید را به زانو در آوری، باران...

تو بارش نور و نهایت عدالتی...

خواندم تو بهار دلها و خرمی ایامی...

کجا و کی خرمی روزها پس از باران وجودت هویدا می شود؟

ما را بر سحر نگاه تو مژده رهایی داده اند باران...

بر بهاری ترین دقایق عالم ببار و فرصت کوتاه ما را یار باش، که ما بر سر رودی بنشسته ایم که آرزوی پیوند به اقیانوس نگاهت را دارد...

الهی ما با مهر باران بر سر عهدی که از الست بسته ایم، هستیم...

تا باران ببارد...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۱/۲۹
ریحانه خلج ...

باران

نظرات  (۱۶)

پس مثل باران ببار...
نیا باران زمین جای قشنگی نیست........
بیا باران زمین جای قشنگی ست....
اخرین برگ سفر نامه ی باران این است

که زمین

چرکین است ...
باران نیا

زمین جایی قشنگی نیست ...
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۳۴ فرشته نمی میرد
دلم برات تنگولیده ...


کاش بتونم ببینمت
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۳۵ فرشته نمی میرد
غریبه ؟!

چرا ... چی شده است جانا ...
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۳۶ فرشته نمی میرد
+حق پیروز است .
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۳۸ فرشته نمی میرد
جاء الحق و زهق الباطل ...

چقد گیرا است ...

همچین مثل برق گرفته ها شدم .... با خواندش
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۳۹ فرشته نمی میرد
شما تاج سری

+ می بوسمت .
پاسخ:
باز مارو گذاشتی رو سرت نبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ای بابا تاجمون کجا بود...
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۴۱ فرشته نمی میرد
تو که تازه از شهر باران برگشته ای

دارد می شود چهار قرن تمام

که ...

+دلتنگی ...
چرا دعوا کنیم ما بگیم ونگیم باران نمیاد.
چه امیدی میده این جمله . . .
جاء الحق و زهق الباطل . . .
خب ، پس بیداری؟
۰۱ اسفند ۸۹ ، ۰۷:۵۹ نردبان آفتاب
من اگه بخوام شما رو ببینم باید کی رو بینم؟!...
۰۱ اسفند ۸۹ ، ۰۸:۰۴ نردبان آفتاب
من و تو هر کدام تکه ابری هستیم که باید به هم بپیوندیم برای بارش باران...
اما نه در بنیاد باران!...
در آسمان!
آنجا که بوی تزویر و دورویی نیست و همه چیز پاک پاک است...
پس،ببار ای باران،ببار...
به امید بارش بارن....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما