بسم رب الحسین... قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» از خویش رها شو و با عشق درآمیز، و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی، اِحرام بربند که مُحرِمی! گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن، و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی، بسیار خدا را بخوان، تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند.. و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن! و با اشک های روان بگو: لبیک یا حسین... تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...
این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!
کاش می شد تعداد نفسهایم را شمرد تا فاطمیه دل در تپش عشق اوست که می ماند و من همچنان نگاهی بر ثانیه ها تا بیاد خورشید تا بیاید خورشید و انتقام میخ و در و مسمار را بگیرد یا فاطمه . . .
در حاشیه برگ شقایق بنویسید که گل طاقت بین در و دیوار ندارد سلام ایام فاطمیه رو بهتون تسلیت میگم. نوشته هاتون بسیار قشنگن. به وبلاگ من هم سری بزنید و نظری بدین منت گذاشتین. موفق باشید یا علی
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
وقتی تو، دورترین اتفاق جهانی
من ناتوانترینِ شاعر در این زمینم...