ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لثارات الحسین» ثبت شده است


ماهی را، شوقی بَهرِ آب نیست،
وقتی در آغوشِ بَحرِ عشق، آرمیده...
دریا، دریا...اقیانوس، خشک شد...
 ولی ...اشک ها بر او،
هرگز خشک نمی شود ...
که او "قتیل العبرات" است...

 

أنا قتیل العبرة.لا یذکرنی مؤمن الا بکی...من کشته اشکم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آن که اشک چشمانش جاری می شود...
قال ح س ی ن  علیه السلام... بحارالأنوار، ج 44، ص 279

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۲:۰۸
ریحانه خلج ...

اندکی پیش از این،

می اندیشیدم چگونه در میانِ موجِ خون، می توان این همه زیبا دید(+)

اما بعدترها فهمیدم، چشم ها هم اگر عاشق باشند،

رازدار می شوند، همچون  سَرها...

و زینب، وقتی بی ح س ی ن  شد

در پسِ پرده ی اشکِ فراق،

با همان چشم های عاشقش،

که لبریز بود از خدا...

و در ورای لب و دندان های غرقِ خونِ او،

 دلرباترین صوت عاشقانه ی عالم را

بر بلندی نی شنید،

آنگاه که عشق

بر لب هایش تلاوت می شد...(+)

 پس چون با نوای عشق دل آرام گرفت،

زیباترین جلوه ی هستی نمایان شد...

//bayanbox.ir/id/3481445219087627000?view

+به بهانه ی 12 بهمن؛وعده ی بگذشته و پایان یک سال دیگر بی کربلا زیستن و بی تو بودنِ من...

 

۹ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۲ ، ۰۲:۳۶
ریحانه خلج ...

در شبِ یلدای هجران،

از فراقِ کربلایت، حافظ بخوانم یا لهوف؟

خودت بگو؛

قصیده ی بی روح، تلخ تر از این؟

مثنوی اندوه، بلندتر از این؟

همه رفته اند و من تنها ماندم...

آهی سرد دارد دلــم؛

چه بگویم؟

در اوج دلتنگی ها، باز هم جاماندم...

 

 

۸ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۲۱:۳۱
ریحانه خلج ...

نقطه.

همیشه یعنی تمام...

اما

اینجا وقتی من نقطه. می گذارم یعنی،

این بار تــو تمامش کن!

 تا بعد از نقطه. 

از سرخط دوباره با تـــو، آغاز شوم...

 

 

 

کربلای تو، فقط یک نقطه. دارد...

راز خون در یک نقطه فاش شد...و عشق در کربلا به مسلخ رفت...
و از این رو تا ابد؛ عشق تنها یک نقطه دارد و آن نقطه هم بهشت زمین کربلاست...

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۱:۵۲
ریحانه خلج ...

گویند که تاریخ، عبرت آموزی است که تکرارش نشاید... و من هنوز نمی دانم کجایِ تاریخ عاشقی ام، بی تو و عشقت؛ طی شده_تا به شرح آورم بی تکرار بودنِ این همه دوست داشتنت را... تو، تاریخی ترین عشقِ عالمی که، مورخانِ حدیثِ عشق، از تفسیرت در مانده اند... و جهانی مبهوتِ هزاران هزار، ورق از غزل های سرخی است که؛ عاشقانت در رسای تو سروده اند... و  در این مرثیه های محزون و  مدام، هرگز قلمشان خشک نگشته و هر بار که از تو نوشتند، عطشان تر از پیش، حولِ محورِ جنونِ آسمانی عشق ، سر به شیدایی گذاردند و چون تشنه ای که هرگز سیراب نمی شود، در پی زمزمِ نام و یادِ تو، کربلایت را طواف کردند...

و دوباره بازگشتند و بال در آن آسمانِ عشقی گشوند که پرندگانش، یک به یک کُشته ی عشقِ تو بودند... همان هایی که هل من ناصر تو را لبیک گفتند و به یاری ات شتافتند در روز خون... و از این رو، اینک قرن هاست بال هایی دارند که رشک بال ملائک شده اند...

و همین رازِ سرمستی را صاحبانِ تاریخ های عاشورایی در جغرافیایِ کربلاییِ تمامِ سرزمین ها، همواره و بی دریغ جرعه جرعه از خون خویش تا نهایت نگاشته اند که علی الدوام عشقِ تو، تکرار شود در تاریخ... و چگونه فراموش می شود عشقی که برای ثبت آن، از مُرکبِ دل و جوهری از خون برگرفته اند، تا به نگارش در آورند رسم این دلبری و دلدادگی را... و تکرارِ همیشه ی این تاریخ، تنها آرزوی مکرر و جاودانی است که، در دلِ منِ شیدا، مدام تکرار می کند تو را، بی هیچ فراموشی...

که اگر عالم؛ جغرافیایی از کربلاست،

بدان که به تاریخِ دلِ من، همیشه عاشوراست...

پس بخوان ذکر مدام ِ دلم را که... عشق است حسین ... و حسین است عشقِ من...

 


۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۶:۵۷
ریحانه خلج ...
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما