ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

دوباره تکرار می کنم ای حدیث نامکرر جاودانگی...

عشق یعنی تــــــــو!!

و بی تو...

من دچار کویرم...

باران...

 

خطی‌ کشید روی تمام سؤال‌ها
تعریف‌ها، معادله‌ها، احتمال‌ها

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قاعده‌ها و مثال‌ها

خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه‌ها و زمان‌ها و سال‌ها

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
یعنی به روی دفترخط‌ها و خال‌ها

خط‌ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
«با عشق ممکن است تمام محالها»

گریه‌های امپراطور/فاضل نظری

 

 

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۱ ، ۰۴:۵۲
ریحانه خلج ...

امام حسین علیه السلام:
مَن اَحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَن اَبغَضَکَ اَغراکَ
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.
 

بحار الانوار

 

سکوت می کنم میان این همه بغض ...

میان این همه درد...

شکستنی در کار نیست!

بگذار خاموش بمانم...

تو بگویی و من بشنوم!

 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۵۵
ریحانه خلج ...

یاران شتاب کنید... گویند قافله‌ای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست، آری گنهکاران را راهی نیست، اما پشیمانان را می‌پذیرند...سید مرتضی آوینی...

اگر اعتراف کنم پشیمانم تو را کافیست تا پذیرایم شوی؟ خوب میدانم که میدانی؛ پشیمانی ما را سودی نیست آنقدر پیمان شکسته ایم که اعتمادی بر عهدهای ما نیست...عهدها بسته ایم هر شامگاه؛ و تا سحر عهد را داومی نبوده... ما را به شتاب می خوانی و اما بدان به کجا چنین شتابان؟ چقدر سخت است شتاب... با کدامین بال و پر که ما را حوصله ی شتابی نیست و حتی اشتیاقی... آنقدر غرقیم و معاصی ما را در خویش پیچانده که پیله را رهایی نیست برای پروانگی... پرواز آرزویی شده است، دست نایافتی برای این غریق رها شده در گرداب...

اما بگذار اعتراف کنم، از پشیمانان نیستم و همچنان بر اسب دنیا می تازم و قرار و شکیبی نیست، که خوش نشسته ام به امید فرصت، که هنوز خواهم بود و دنیا دنیا راه دارم تا برسم به روزی که فرصت تمام است... این بهت را در من بشکن که فرصتی نیست مرا بگوی که به خود آی زمان از دست بشد... آرزویم این است روزی نادم، اعترافی کنم که تو را به باور بنشانم... آن روز را تو خود برایم رقم بزن...

 

http://nature.harferooz.com/photos/images/868free_living_butterfly_.gif

 

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۰۰
ریحانه خلج ...
اهل نظر، اگر عقل را در برابر عشق نهاده اند از آن است که عقل اهل اعتبار است و درک و وصف، و محرم راز نیست. اگر منکر راز نشود، او را همین قدر می رسد که دریابد رازی هست، و دیگر هیچ ...
سید مرتضی آوینی...

http://moheban.info/wp-content/uploads/2010/04/shahid_aviny_1.gif

می دانی سید...

چقدر این روزها، شمیم عطر یاس_ پیچیده در کوچه های دلم...

 حس می کنم غریبانه تر از همیشه تو در دلی...

و رازی نهفته در دل مولای من است...

 که بی نشانی، گواه مظلومه ایست که خود، بیش از کهکشانی عظیم نشانه ی هستی عالم بود...

چه کسی می داند که تنها چاه راز دار است ...

راز سنگین بغضهای فروخفته دلی بزرگ...

آنجا که تابوت عطرآگین بانویی بر زمینی نهان شد...

تا فرزندانش را یک به یک به مسلخ عشق معشوق برند...

 به جرم عشق مــــــــادر...

این روز ها بنی هاشم را، با کوچه و دَر و مـــــادر  میشناسند ...

و تو خود_ به عشق چادر خاکی مادرت، عمری پناهنده ی دشت جنون دلها و صحرای معشوق شدی

تا در وادی عشاق طی طریقی را برگزیدی که، ختم می شد به راز بی نشان عشق...

حالا تو هم، رازداری چون اشک های فرریخته بر چاه تنهایی...

نشان قبر بی نشان مادرت کجاست؟

+به بهانه  20 فروردین سالروز عروج ملکوتی پسری از پسران حضرت فاطمه (سلام الله علیها)سید مرتضی آوینی...

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۴۴
ریحانه خلج ...
فراق را فرق است با عاشقی...
شمع از بدو تولد، ناگریز از آتش و سوختن است...لیکن رسم پروانه ها، سوختنی عاشقانه است... در آن دم که_ گریز از آتش؛ تقدیرشان است، شیدایی و بال و پر سوزاندن را یقینی عاشقانه رقم می زند...
 
پروانگی
...
بانوی خانه ات
 از داغ بی یاوری تو سوخت...
 و تـــو ...
از دود آتش و کبودی یاس...
...
آه از دلـــــــــــ مولا _ پس از زهــــــــــــرا...
 




لا خیر بعدک فى الحیوة و انما ابکى مخافة ان تطول حیاتى
گریه من از این جهت است که میترسم زندگى من بعد از تو به درازا کشد و در فراقت همچنان بسوزم...

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۱ ، ۰۳:۱۰
ریحانه خلج ...
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما