ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

۵۹ مطلب با موضوع «مهر نگاره» ثبت شده است

همین که نظرت هست مرا کافیست...

دست و دل بستی ... و قلم، نگارش دل را نتواند که ...

دل گریز می زند از تو به خویش که تو همه کرامتی و من...

باشد این سکوت نگاری بین من و تــــــــــــــــــو ...

و آنهایی که...

 

 

گاهی راه همین است برای عشق ...

و آن دم بهترین راه آن بود، که راهت ندهند ...

بیچارگی را باید از چشم خویش نگریست ... که از کرامت عشق اذن را، به یک لحظه نگاه داده اند...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۰ ، ۰۰:۵۷
ریحانه خلج ...
سلام بر تو بانو...

 تمام دلم در تو خلاصه شود باز کم است...


اینجا تمام حرفهای دل را می توان واگویه کرد...


خانه کریمه جاییست همچون بهشت...

 و شهر من را مردمانیست با دلهایی از جنس کویر...

که با کرامت تو کویر دلشان روزگاریست که دریاست...

 

 

۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۰ ، ۱۹:۱۴
ریحانه خلج ...
نام اوست بلند آوازه علی اکبر علیه السلام و راهش راه  عشق...

نام او که می آید فقط بوی سیب پایین پای ارباب مستم می کند و و عده ای که سه سال است... همانجا بعد از استشمام رایحه ی عطر دل انگیزش گرفتم ...

از همین شه زاده ای که زیباترین نقره ای جهان را شش گوشه کرد تا شیرین تر از عسل... شهد ناب عشق گوارای تشنه کامی هایش باشد...

اهل حرم هم تشنه اش را سرافراز دیدند و هم جسم کشته اش را ...

آه ... نام الله است که از نهاد برخیزد و عشق همان شهادت... سرافراز اربا اربا شده دیده ای...

برای شه رشید عشق در این سحر به جز از عشق سرودن نتوانم...

 

http://www.shiapics.ir/components/com_joomgallery/img_originals/__ashura_8/ali_akbar_art_by_mahdigraph__wwwshiapicsir_20100329_1201483212.jpg

مهربانا وعده کردی کربلایت می برم...

 

۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۰ ، ۰۴:۱۰
ریحانه خلج ...

وقتی حافظانه خواندمت... گفت:

در ازل دادست ما را ساقی لعل لبت

جرعه ی جامی که من مدهوش آن جامم هنوز...

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان

جان به غم هایش سپردم نیست آرامم هنوز...

عاشقی کار دست و دل نیست... فقط چشم و نظر عاشقت می کند...

هنوز عقربه های ساعتم و حتی ساعت همراهم به وقت اذان خانه ی تو کوک است...چیزی نمانده به اذان نماز شبی که ...

امروز نگاری از صفای حرم و صحن آزادی حضرت ضامن گفت و من تمنای غریب دلتنگی را برایش واگویه کردم...
راستی چرا امروز سه بار از جوار ضامن آهو ندای عشق رسید؟ دلم رفت به زیارتش هر سه بار...
امروز کبوتر دل مدام هوایی و بی قرار حرمش بود...
ساعتم را از همین امشب به روز می کنم برای صدای مناجات حرم تو ...

 

می گفت: کاش تو هم حاجی را داشتی تا سرگشته نمانی و من مبهوت تر از اینکه بفهممش...
شاید او بهتر حال مرا بفهمد چون عرفات را روزی دیده که من آرزویش را دارم...
طریق تو راه دشواریست که استاد می خواهد تا در طریق استوار گردی و در راه نمانی...
حالا رسیدن بماند برای بعد... اول باید راه را گم نکرد و بعد از آن رسیدن... گفتی: پله پله... گفتم:
گویند: شکستنی رفع بلاست... اما باور نمی کند دلم...
دل را به باور رساندن از تردید خویش دشوار است. خودش خوب می داند من صبوری کردن نمی دانم...
کلامش را در صفحه چشمانم می گذارم تا چراغی باشد برای روزگار دلتنگی هایم...
اما...
کاش همان خواب زده بودم که بیدارم کردی و گفتی برخیز دعوتی... یادم نمی رود که چقدر حسابگرانه شمارش کردم که این دعوت شدنم با هیچ حساب و کتابی جور نیست ... درست همین دو ماه پیش...چقدر ناگهانی... همین است دیگر حساب و کتاب تو را با ذهن محدود و درک اندک حساب کردن همین از آب در می آید... معرفت طلبیدن و نشناختن تو؛ محال خواستن بود!اما تو از اول محالات و اوهام را یکی یکی می شکستی که شاید به خود آیم...
«ولسوف یعطیک ربک فترضی» (و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی)
اما باز این من بودم که کم آوردم مثل نفسم که تا به خانه ات رسیدم تمام شد... هنوز هم نفسم کم است و...
دلم تو را میخواهد اشاره کن... نظرت هست می دانم ... فقط بگذار اشارات را بشناسم...

گر بنوازی به لطف، ور بگدازی به قهر

حکم تو برمن روان، زجر تو برمن رواست...

 

    لینک

 

 

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۰ ، ۰۴:۰۰
ریحانه خلج ...
هر چه دارم از تو دارم یا علی علیه السلام...

دانه های باران روی پنجره احساس نمی خشکد وقتی تمام عالم را داشته باشی ...

دنیای جوانمردی رنگ آبی آسمان است و...

امشب ماه آسمانی زمین خسوف کرده چون ماه عالم آرایم، مولایم از سینه ی شکافته ی خانه قدسی عرش قدم به عرصه ی چشمان عاشقان گذاره است...

کعبه، سینه چاک می شود، ناز قدمهای حضرت نور ...

و عشق یعنی چهار گوشه ی تمام آسمان و زمین در اراده دوست برای یگانه خانه زاد خانه اش...
 

مولا جان، چون تو آمدی ماه هم رفت، امشب ماه هم از شرم حضورت رو گرفت!

 
 

حرفی در دلم مانده است از این نشانه...

پدیده خسوف، آن هم شب میلاد آسمانیت ، نمی تواند بی دلیل باشد!

یا علی به مبارکی قدمهایت بر صفحه گیتی نام نهادند به رادمردی میلادت را...

تمام خوبان جوانمرد سرزمینم به مهر تو آراسته اند حیات خویش را و تمام مردان مرد روزگار از تو آموخته اند رسم مردانه زیستن را...

تمام وجودم پدرم ...

و جوانمردان نیک سرزمینم... در پناه حق...

و در نظر نگاه مهربانانه ی شاه عدالت علی علیه السلام زنده و پایدار باشید...

 

 و تو ای علی!
 
ای شیر!
مرد خدا و مردم!
رب النوع عشق وشمشیر!ما شایستگی شناخت تو را از دست داده ایم. شناخت تو را از مغز های ما برده اند اما عشق تو را علی رغم روزگار در عمق وجدان خویش در پس پرده های دل خویش همچنان مشتعل نگه داشته ایم...
شریعتی

یا علی...

 

 

 

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۰ ، ۰۱:۴۰
ریحانه خلج ...
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما