پیامک داد: داره اینجا بارون می باره...
فکر کنید! هدیه ی آسمون هم برای تولد حضرت عباس علیه السلام آب باشه...
...
برادرِ همیشه ی ح س ی ن!
دستانت رشک بالهای ملائک است...
آرزو دارم با همان بالهای بهشتی ات، دستان ناتوان و غرق عصیانم را بگیری...
پیامک داد: داره اینجا بارون می باره...
فکر کنید! هدیه ی آسمون هم برای تولد حضرت عباس علیه السلام آب باشه...
...
برادرِ همیشه ی ح س ی ن!
دستانت رشک بالهای ملائک است...
آرزو دارم با همان بالهای بهشتی ات، دستان ناتوان و غرق عصیانم را بگیری...
دلــــــــــم برای تمام دقایقی که در تو نفس تازه کردم تنگ است...
باورت می شود؟یک سالی که گذشت، یک دنیا دوریت به جانم ریخت...
شب نور تو بود و سکوت و تنهایی...
یاد تنهایی هایت در حراء افتادم...
تنهایی هایی که لبریز بود از او...
کاش تمام تنهایی عالم را کنارت جا می گذاشتم و به جایش با دستانی پر از تــــــــــــو بازمی گشتم...
باز شب نور توست و منم و تنهایی و ...یه عمر خاطره ها ی بی تکرارت...
یک عمر است دلم برایت تنگ است...
پ.نوشت:به همین زودی تمام شد...یادش بخیر سال قبل شب رویایی نورت اینجا بودم درست نیمه شب...
زیباست در آسمان، سلام هشتم
این کوچ پرندهها به بام هشتم
افتاده در آسمان چه هشتی! انگار
رفتند زیارت امام هشتم...
*صلوات خاصه حضرت امام رضا (ع)*
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا
المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُ جَّّتکَ
عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری
الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً
مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِ فَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ
عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.
پ.ن:چند روزی به لطف امام الرئوف ضمانت شدیم به زیارتش...
توفیق حضور شد یاد همه خوبان را در حرمش جاری خواهیم کرد... یا عـــــــــلی
یا علــــــــــی عشق تویی...
سینه ای که به مهر تو دل بسته، نقش عاشقانه ای است که تا ابدیت نور بر آن جاریست...
نورت را بر جانهای عاشق گسترده اند...و نور تو مشتعل از نور خداست...
مولای ارض و سماء، کعبه ی دل که قابل قدومت نیست...
کعبه ی حق سینه شکافته است به ناز قدمهای تو....
و ملائک به شوق وجودت سر بر سجده ی ابدی گذارده اند...
امام رضا (علیه السلام):
زمانی خواهد رسید که اگر عافیت ده قسمت بشود،نُه قسمت آنها در کناره گیری از مردم محقق میشود و یک قسمت دیگر در سکوت...
زیارت امام رضا (ع) در رجب حسنه عمره را دارد…
سکوت کرده اما دلم مدینه تو و طواف عاشقانه میخواهد... دلم پریدن کبوترانه می خواهد... می خواهم دلم را بردارم و بیاورم به بهشت تو، گم بشوم در رواق هایت و آینه در آینه ات هفت دور عاشقانه صحن آزادی را به انقلاب و از آنجا به دور پنجره ی فولادت بگردانم... باز راز دلم را بر ملا کردم که دلم تنگ نگاه توست... میخواهم آهو شوم به دشت خیالی که از تو در رویاهایم ساخته ام...حالا به اذن نگاهت می خواهم ضامنم شوی آقا...
آنسان که تویی هیچکس آگه به تو نیست
راهی ز فراز عقل کوته به تو نیست
هر چند تو را هزار ره باشد، لیک
جز راه دل از هیچ رهی ره به تو نیست
قیصر امین پور
امام رئوفم!دلم که برای تو تنگ میشود، تسبیحم را می بویم… عجیب بوی تو را میدهد… دلم هواییت که میشود، بیشتر حواسم را به دور و برم میدهم تا… میدانی منظورم را که…!
مهربانم!امشب بیشتر از هر شب و روز، دلم تنگ دیدار است... سکوت کرده ام تا خود بخوانیم به بزمی که سرشار از عطر بهشتی خانه ی توست...می دانم که که تو فریاد بلند سکوتم خوب می شناسی...