ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

خوب بودن ! کلمه هیجان آوری نیست ...

 

 خوبی ، در فارسی شکوه و عظمت خارق العاده ای ندارد ،

 

 با متوسط بودن و بی بو و خاصیت بودن هم صف است

 

خوب بودن از نظر ما یعنی بد نبودن ! و این معنی مبتذلی است !

 

آدم خوب ! به چه کسانی می گوییم ؟ به آدمهایی که فقط به درد بودن می خورند یا...

 

آدم خوب یعنی کسی که هیچکس از او بدش نمی آید ! یعنی چه !

 

اما ...

در اینجا کسی چه می داند که خوب بودن ، در سطح بالا تر از زندگی

 

و مردم و « روزمرگی » با عالی ترین زیبا بودن ها یکی می شود ،

 

 در هم می آمیزد و بعد ، در آنجا ... آنجا که دست کوته بلندترین احساس ها هم

 

به زحمت به آستانه آن می رسد... در آن قله بلند عالیترین معراجهای روحهای خارق العاده ،

 

 خوبی ها از عالیترین زیبایی ها نیز زیبا تر می شوند .

 

چنانکه زیبایی ها نیز در آنجا از آسمانی ترین و مقدس ترین خوبی ها نیز خوب تر می شوند!

 

دنیای دیگری است ؛ چیزهای دیگری است ؛ رنگها ، آتش ها ، روشنایی ها

 

 و حالتها و نیازها و دردها و تشنگی ها و عشق ها و دوستی ها و پیوند ها

 

و احساس ها و تصویرها و تپیدن ها و ایمان ها ... ی دیگری است .

 

 پای هیچ تعبیری بدان گامی برنتواند داشت و دست هیچ زبانی بر دامن بلندش

 

چنگ نتواند زد باید روزگار یک نغز بازی کند...

...

خوب بودن خوبان چیزی جز این است ؟ تحمل رنج ها و اندو ه ها و صبر در برابر شدائد ...

اما خوبان این روزگار جنس باران دارند و بوی خوش سادگی...

رمز ماندگاری و خوب بودن خوبان و انسانهایی که به هر کجا می روند نامشان ماندگار است در خیر اندیشی و خیر خواهی است که در زمان لازم با عمل به آنچه در اندیشه دارند این جاودانگی را رخ کشیده اند و ثابت کرده اند که به عمل کار بر آید نه به سخن...

و این رسم دیرین انسان است برای بزرگی و ماندگار شدن و تمام خوبان عالم بر این سیره زیسته اند...

که تا در این سرای خاکی زیسته اند گمنام بوده اند...

 

 

 

کاش روزی برسد که قدر بدانیم خوبان را...
...

+... من دینی ندارم اما اگر بخواهم دینی را انتخاب کنم،آن دین علی شریعتی خواهد بود.

 

(ژان پل سارتر)

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۰ ، ۱۸:۱۱
ریحانه خلج ...

بهار آمد ...

در عبور تمام ثانیه ها گم شد ...

و باز انتظار آغازی دوباره ما را برای رسیدن تشنه می کند...

سیراب شدن از سراب بهار بی باران برای منتظران محال است...

این بهارهای تصنعی از پی هم می آیند تا بهاری که دلها را بشارت دهد به باران نور...

تحویل شد ثانیه های عاشقی ام امسال در کنار نقطه ی آرامش زمین...

آنجا که روزی آرزویم بود باشم... بی هیچ تصوری دستم را گرفتی و  به کوی دلبرت بردی چه شد خدا می داند...

فقط...

حافظم را که  گشودم به نیت تمام خوبی های عالم از برای خوبان ندای سبز آرامش آمد...

باران ...

باران ...

مصحف عشق بر سلام یس بود و...

حافظانه ترین فال عالم برایم در جوار نگاه باران روبروی گنبد فیروزه ای عشق رقم خود...

باران آمد...

 

آخر میدانی هر نوشته برای مخاطبی است برخی فلسفی اش می خوانند اما من فلسفه نمی دانم...

دل که پیچیدگی نمی داند...

ساده نویسی دل من هم عالم خودش را دارد...

هر بهار که میرسد کنار کتاب تو حافظم نشسته برای تفأل ...

امسال هم آبی ترین حافظم را بردم کنار گنبد فیروزه ای و مناره های نورانی حضرت بارانم...

از هیچ نگفتم ...

که همه هیچ، تمام حرف دل است...

آمد...

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید...

...

زده ام فالی و فریاد رسی می آید...

 

باران نوشته اند که سالهاست تنهایی...

من آمدم که تنها نمانی! اما خدا نکند که با آمدنم تنها ترت کرده باشم...

تا خدا هست تنهایی یعنی همان بی یار بودن... من فلسفه بی یاریت را می فهمم اما راه یار شدن را..

می گویند فلسفه می بافم...

من فلسفه نمی دانم...

تو همه بود و نبودی...

تا باران ببارد بر مدار آبی کرانه ها تو را می خوانم...

به نام تو...

سلام...

به نام تو سلام بر بهار دلها...

سلامی که نام توست و بر مهربانان عالم ارزانی می کنی...

 

۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۰ ، ۰۱:۱۸
ریحانه خلج ...

باران در بهاری می بارد که همه از دوست لبریز است...

آن بهار را دلم آرزوست...

نو ترین روز جهان در نوروز باستانی سپهر سرزمینم نصیب چشمانتان باد...

امید است بر دیار خاموشمان روزی رسد که  نرگسهای مست خرامان بر دور بارانی ترین مسافر عالم بگردند...

بهارتان شاد و روزگارتان پر برکت از نسیم نگاه آسمانی باران...

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۸۹ ، ۱۳:۲۸
ریحانه خلج ...

 

 

 

 

امسال هم  گذشت بی هیچ بارانی... 

 سالی را دویدم در پی دنیا و نرسیدم به هیچ...

می روم تا پیمان ببندم

 سال دگر را اگر دیدم فقط تا رسیدن در پی خدا بدوم...

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۸۹ ، ۱۸:۲۰
ریحانه خلج ...

 

یا فاطمه معصومه  کریمه عشق و شفاعت بخش و روشنگر دلم...

نظری کن که دخیل بسته ام به آستانت دل تنگ و غرق معاصی ام  را...
بانو...
 از تو گفتن دشوار است بر دل...
مهمان هفده روزه شهرم تا آمدی گلستان کردی کویر و شورزاری را که در آن امید حیاتی نبود...
این جا از تو زنده است و جاری اخت الرضا...
هر دم این دل در پی باران است حریم حرم کریمانه ات را مطلبد به تنفس احیاء برای اعجازی بی مانند و حیات دگر باره...
زنده کن جانم را که دخیل بسته ام بر مشبکهای نقره ای آسمانیت بانو...
به لسان در بندم منگر و دل و جانم را بخوان به اجابت هر ثانیه از روزگارم...
تا از تو جدا می شوم دل تنگ کوی کهکشانیت می شود مرا از این درگه مران بانو...
بگذار تا هستم فقط اسیر گلدسته ها و ایوان دلگشای حرمت باشم...
در این شوره زار سراسر تکرار دنیا فقط آنجاست که باران می بارد...
همیشه در دل و جان خاتون دیارم
به شوق بارش عشق مرا همیشه زائر کن...
 
 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۸۹ ، ۲۳:۵۵
ریحانه خلج ...
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما