ترنج

ترنج

بسم رب الحسین...
قال الله تعالی: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
از خویش رها شو و با عشق درآمیز،
و چون به میقاتِ ماه "مُحرَم" وارد شدی،
اِحرام بربند که مُحرِمی!
گرد "عاشورایش" بسیار طواف کن،
و چون در کوی معرفتش بیتوته کردی،
بسیار خدا را بخوان،
تا تو را به وادی جنون کربلا راه دهند..
و چون به کربلا رسیدی، تا ابد وقوف کن!
و با اشک های روان بگو:
لبیک یا حسین...
تا بر کشته اشک های روان مَحرمِ اسرار شوی...

این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است: سرترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت!

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آوینی» ثبت شده است

 

دستی برآر و مرا برهان از غبار غم...

خراب شدنم را
تماشا مکن!
خانه‌ی توست
که می‌شود ویران...

دلم خانه توست ...

...

 

 

 هرگز فراموش نکن روزهایی را که برای ابد در دلم مانده ای...

 

و روزهایی که در پی تو بوده ام اما جز حسرت یافت نشد...

 

میدانم...

 

یکروز قلم می کشی بر صفحه سیاه دلم...

 

قلمی از نور ...

و روشن می کنی تمام روزگارم را ...

 

ای طروات عشقت، همراز نگاه بارانی ام...

 

با عشق می توان از تو نوشت...

 

و با سکوت می توان تو را فریاد زد...

 

تا سبز شود دلم ...

 

برایم ناگهان شو...

 

 ناگهانی که مرا مسخ کند ...

 

و لبریز نیایشی از سر اندوه ...

 

اندوهی که مرا میکشاند به سمت تو...

 

و تو در درون تمام اندوهایی...

 

اندوهم را افزون کن...

 

که تنها با اندوه می توان زیست...

این روزگاران دلتنگی مدام پس از هبوط را...

...یک اتفاق ساده افتاد ...

همین حالا...

دلم هوای مزارشهید آوینی را کرده...

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۳:۵۲
ریحانه خلج ...

در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود... (سید مرتضی آوینی)

و امروز این خون تنها رمزی است که راه رسیدن انسان را به آسمان رقم می زند...

همچون زمانی که خون حسین علیه السلام در کربلا جوشید تا راز سرخی خورشید را بر عالم فاش کرد...

و امروز هم بحرین در خون است برای فاش رازی دیگری...

رازی برای رسیدن و طلوع دوباره ی خورشید سرخ...

رازی که مطلع بارش باران است...

و باران می بارد اگر تمام رازهای خونین عالم فاش شود ...

و روزی می آید که سرخترین پرچم گیتی بر فراز دستان منتقم  عشق سوار بر مرکب ستاره نقش عاشقی بنگارد...

و سپهر نیلگون با نقش نام ثارالله سرخ فام شود و با فریاد لثارات الحسین بارانی ترین مهربان عالم اوج افلاک شکافته شود به  روشنی و نور مطلق ...

سحرگاه بارش را در انتظاریم با هر قطره ای که افشا کننده نور در دل ظلمت هاست...

همه ی سرزمین ها با خون آغشته می گردد وقتی قرار باشد بزرگترین راز عالم فاش شود...

و خون تنها بهانه ی ماست برای آمدنت برای اینکه بگویم چقدر این برهوت خشک و کویریمان محتاج باریدن توست...

قطره...

قطره...

قطره...

پس ببار ای باران تا رستاخیز دوباره و افشای راز سر به مهر خون...

 



سرخترین بهانه ی عشق تویی...
+به افتخار حضور در  خیمه  هیئت عشق سرخ ...

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۲:۰۹
ریحانه خلج ...

روز ها می آید و می رود و آنقدر این چند روز تاریخ را هم فراموش کرده ام  که بجای بیستم فروردین فکر می کردم 30 روز بال گشودن و آسمانی شدنت بوده سید...

سید چند روز پیش کتابچه ای از خاطرات دیگران را در باره تو می خواندم دوستت نوشته بود بر سر کاری از تو شاکی بوده و در خواب مادرت فاطمه سلام الله را دیده و شکایت  تو را کرده...

و ایشان در خواب فرمودند: با پسر ما چکار داری؟ و سه بار تکرار شده این جمله...

و تو هم پسر فاطمه ای...

همانی که از پسر فاطمه و کربلای همیشه ی تاریخ و روزگاران نگاشته ای...

از کربلایی که با ذره ذره ی خونت مسیرش را نشان دادی...

مسیر پسران فاطمه تا همیشه تاریخ از کربلا می گذرد تا باز هم برسد به پسر فاطمه که منتقم پسر فاطمه شود...

و پسران فاطمه همیشه ماندگاران تاریخند ...

یکی می شود حسین علیه السلام و خون خدا مسیرش را تا خدا می کشد...

یکی می شود یوسف فاطمه و منتقمی که در مسیر خون خدا چنان می گرید که خون از چشمانش جاریست...

و یکی هم می شود سید مرتضی...

سیدی که می گوید: اگر میخواهید ما را بشناسید داستان کربلا را بخوانید...

و همه ی راهها می رسد به فاطمه و کربلا و عاشوراهای پسران فاطمه...

این روزگار که ما و همه مردمان دیارمان داعیه داران گمشده خویش پسر فاطمه ایم و در جستجوهایمان طالب باران ...

چقدر در عرفات خویش به دنبال خدای فاطمه و پسرانش فریاد حقیقی زده ایم...؟

دوستی از سید نوشته بود که وقتی از مکه برگشت گفت: در عرفات گم شدم خیلی گشتم تا توانستم کاروانم را پیدا کنم ... وقتی من گم شوم دیگر چه توقعی از آن پیرمرد روستایی است...

بعدها فهمیدم حدیث داریم که هر کس در عرفات گم بشود خدا او را پذیرفته است...

 

+ ما را در عرفات...

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۰ ، ۱۱:۵۱
ریحانه خلج ...

هوای حرم بانو آتش می زند به جانت...

 

هوس کمیل حرم مولا علی (علیه السلام) را در جانت زنده می کند ...

 

یادت می آید که تا امروز فقط برای یک نفر از آن نوشتی فقط یک نفر میداند اگر یادش مانده باشد  که تو چه گفته بودی...

اما خودت خوب بیاد داری...

 

پشت آن درب نقره ای ، روبروی مشبک های نقره فام آسمان فیروزه ای اش که  پر از خوشه های انگور است و  که هنوز که هنوز است دنبال ساقی کوثر می گردنند...

 

و نمی دانم چرا حرم مولا هم هوس خواندن ناحیه مقدسه ارباب کردم و دلم خواست باران ببارد ...
همین خواب و بیدار امروز را که هنوز نمی دانم خوابم یا بیدار...

 

برای  او فقط گفتم بانویی از هند هم نشسته بود کنارم و پرسید ...

 

چرا؟؟؟

 

و من از خواب امروز گفتم...

 

امروز

 

صبح خبرش رسید تا خودش هزار ... مانده است و من تا این نقطه ها را حضم کنم  تمام می شوم...

 

تمام تمام ...

 

اگر رویا نباشد...

 

نشانه ای محال از ذهنم را خواهم نگاشت...

 

از همه داشته ها و نداشته هایم
از تمام داشته هایت که به آن می بالى خدا را جدا کن ... بعد ببین چه دارى ؟؟؟

 

واقعا ما چه داریم ... هیچ ...

 

هیچ بر هیچ...

 

و بزرگان گفته اند بر هیچ مپیچ...

 

و چه زیبا گفتی سید...

 

آدمیزاد اسیر خویشتن خویش است و تا به سفر نرود، از عالم خویش باخبر نمی‌شود...

 

می خواهم آغاز کنم ...و هدف را نشانه کرده ام تا...

 

دوست دارم بنویسم ...

 

تا باران ببارد ... پس می نویسم باران ...

 

می نگارم

تا باران ببارد...

+...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۰ ، ۰۰:۲۱
ریحانه خلج ...

 

 ...کدام پناهی در پناه حضرت امام زمان (عج) امن‌تر و محکم‌تر...


...



شهادت تنها مزد خوبان است...

یأس از جنود شیطان است و مؤمن هرگز دل به یأس نمی‌بازد...

 

 

ساقه‌ی ما مثل دست‌های دعایمان تا عرش رفته است...

 

 

 تا با خاک [‌مهر ] انس نگیری، راهی به مراتب قرب نداری...

 

 

 سوره‌ی اسرا را بخوان و خصال یاوران مهدی را بنگر...

 


 سختی دنیا، شیرینی آخرت است...
 



 تقوی مفتاح‌الفرج است و پیروزی ما از طرقی لایحتسب می‌رسد...




 سوخته‌دلی و سوخته جانی را جز از بازار پرآتش عشق نمی‌توان خرید...




چکمه هایت را بپوش... ره توشه را بردار و هجر ت کن...



نماز محراب حقیقی نبرد با شیطان است...


هرگز هیچ کاری را جز برای خدا مکن...

 امشب سکوت شب، رازدار دعاهایی است که تا عرش صعود می‌یابند و زمین را به آسمان...

 حضرت امام حسین (ع) در صحرای کربلا انتظار تو را می‌کشد...



 اسوه‌ی ... ابوالفضل‌العباس است...



رنج در دنیا مفتاح گنج است...



 دست نصرت خدا با ماست و کدام دست از یدالله بالاتر؟
 

 

 مؤمن وابسته نیست...




 مبادا روزمرگی و مکر، شب و روز ما را بفریبد و از این معنا غافل شویم...



 انسان متقی هرگز به بن‌بست نمی‌رسد... 



 آدمیزاد اسیر خویشتن خویش است و تا به سفر نرود، از عالم خویش باخبر نمی‌شود...


 



هر کس شهید نشود لاجرم خواهد مرد...

تا باران ببارد...

... کربلا همچنان جاریست ...

...
+... تقدیم به  استادم  که شهید زنده است...

 

۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۰ ، ۱۷:۱۴
ریحانه خلج ...
دریافت کد گوشه نما دریافت کد گوشه نما