دلتنگیم برای تو، رنگین کمانی هزار رنگ است...
و تمام روزهایم بی تــــــو
پس از باران...
دلتنگیم برای تو، رنگین کمانی هزار رنگ است...
و تمام روزهایم بی تــــــو
پس از باران...
همه می گویند بهار در راه است...
فصل شیدایی ها... فقط چشمانت را بگشا...
شکفتن ها را بنگر ...سبز در سبز...
و اما هرگز، کسی نمی داند که سالهاست...
تمام فصلهای زندگی من، بی تـــــــو _ هنوز همان زمستان است...
و شبهای تمام فصولم، بی تــــــــو یلداست...
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند...
می دانم که می داند برای او می نویسم...!؟
"سلول سلول وجودِ تنهایم برایت دل تنگ شده..."
می دانی!؟
سرگشته را، جز طلوع مشرقی امید به دیدارِ تو تمنایی نیست؟؟؟